امازینگ / اخبار / دانلود رمان عاشقانه آن نیمه دیگر از anital با فرمت PDF

دانلود رمان عاشقانه آن نیمه دیگر از anital با فرمت PDF

دانلود رمان عاشقانه  آن نیمه دیگر از anital با فرمت PDF

دانلود رمان عاشقانه , دانلود رمان آن نیمه دیگر

رمان عاشقانه و ایرانی

 نام کتاب رمان : رمان آن نیمه دیگر

 نویسنده : anital  کاربر انجمن نودهشتیا

 حجم کتاب : ۶٫۵۷ مگا بایت

 تعداد صفحات : ۴۶۴

 خلاصه داستان رمان آن نیمه دیگر  :

ترلان دختر یکی از قاضی های معروف تهرانه. برخلاف اون چیزی که توی خانواده ش رسمه اهل درس و مشق نیست و عشق رانندگی داره. در نتیجه ی پاپوشی که براش درست می کنن وارد یه باند می شه. اونجا ازش انتظار دارن کارهایی رو انجام بده که وجدانش قبول نمی کنه. بین دو راهی گیر می کنه… بین زندگی خودش و زندگی دیگران… زمانی که تصمیم قطعیش و می گیره رویارویی با آن نیمه دیگرش مسیر نقشه هاش و عوض می کنه…..

 

 قالب کتاب رمان : PDF

با تشکر از anital عزیز بابت نوشتن این داستان زیبا .

۲۴ دیدگاه‌ها

  1. عااالی بود!واقعا دست نویسنده دردنکنه! اینکه هیچ چیز کلیشه ای توی رمان وجود نداشت عالی ترش کرده!امیدوارم فصل های بعدشم نوشته شه! و اینکه نویسنده بدونه خیلی از ما خواننده های رمانش واقعا عاشق رادمان بودیم و حتی بیشتر از ترلان و بارمان دوسش داشتیم!و اگه رادمان رو توی فصل بعد زنده کنی واقعا عالی میشه!

  2. یکی از بهترین رمان هایی بود که خوووندمممم محشر بود البته کاش اخرش رادمان نمیمرد😑با تشکر از نویسنده ی رمان

  3. سلام
    واقعا رمان خیلی قویه من این رمان رو حدودا سه چهارسال قبل خوندم ولی الآن بازم هوس کردم اون حس های خوبی که باهاش تجربه کردم رو مرور کنم واقعا رمان عالیه من تو هر لحظه ش با ترلان عاشق بارمان شدم واقعا شخصیت پردازی ش عالیه

  4. واقعا عالی بود .محشر و فوق العاده.من ۲ سال پیش خونده بودم الان دوباره خوندم اصلا از جذابیت که واسم داشت کم نشده بود.فقط کاش اون اتفاق دردناک نمیفتاد. اگه اون نبود خیلی بهتر بود.این که یادمان خوشبخت بشه.ولی بازم عشقی که توی رمان بود چه بین دو برادر چه بین لیلی و مجنون خیلی خوب بود.
    این جمله ی ترلان که میگه:ما همدیگرو تو سختی دیدیم توی سختی عاشق شدیم و دلباختیم و توروزای خوش فقط عشقمان قوی تر میشه. عالی بود این جمله.
    به همه توصیه میکنم بخونن. امکان نداره بخونیو عاشقش نشی

  5. عالی ترین رمان …فقط امیدوار بودم جلد دوم داشته باشه تقریبا میشد با زنده نگه داشتن رادمان و ماجراش با آتوسا جلددوم روهم نوشت ولی الان هم با اینکه اخر رمان به خاطر ماموریت بارمان و مدت زندان رفتنش مجهول شد میشه ادامش داد با این نویسنده عزیز خوشحال میشم جلد دوم هم بنویسید

  6. hamey sahne hay roman aliiiii bod mrsi az nevisndeh

  7. فوق العاده بود همه ی و همه ی صحنه.

  8. awliii bud…dosesh dashtm

  9. اخره رمانش غمگین تموم میشه؟؟

  10. واقعا عالی بود .خیلی هیجان انگیز بود.واقعا باید به نویسندش خسته نباشید گفت

  11. من تازه میخوام بخونم امیدوارم خوب باشه

  12. رمان دول دل رو هم به دوستان معرفی میکنم حتما بخونید. اون رمان هم مثل این رمان عالیه.

  13. این رمان خیلی قشنگ بود یعنی عالی بود ممنون از نویسنده این رمان بابت رمان بسیار خوب و عالی که نوشتن

  14. من از اول رمان عاشق بارمان بودم با هر کاری که میکرد ذوق میکردم ولی مردن رادمان بد حالمو گرفت یکم زیاد غمگین شد ولی بازم دمت گرم رمانت حرف نداشت

  15. میخوام رمانو بخونم هنوز نخوندم ولی بعد نمیتونم برگر دم نظرم بدم فقط تعرفشو زیاد شنیدم در هر صورت خسته نباشیدی به نویسنده عزیز میگم که فکر میکنم با این تعاریف حقشون باشه…..خسته نباشید

  16. از زیباترین رمان های عمرم واقعا به استعدادت آفرین میگم

  17. رمان فوق العاده بود!
    مرگ رادمان داستان رو قشنگتر کرد!
    استعداد خوبی داری.منتظر کارهای بعدیت هستم!

  18. رمانش خعععلی توپ بود..من هم بیشتر دلم به حال بارمان سوخت.مرگ رادمان رمانو جذابتر کرد ولی من از اولش بارمانو بیشتر دوست داشتم چون شخصیت باحالتری داشت.بیچاره هم که بیشتر زندگیشو به پای رادمان ریخت….

  19. به نظر من قشنگ بود و خوب تموم شد…. در واقع مرگ رادمان قشنگش کرد اگر زنده میموند زیادی هندی میشد……….
    دستت درد نکنه واقعا حال داد………………….

  20. یکم غمگین بود ولی در کل خیلی رمانه ۲۰ ی بود. دم شما گرم. منتظر رمانای بعدیتونم هستیم

  21. این رمان عالی بود کلی واسه رادمان گریه کردم
    ولی ای کاش رادمان نمیمرد و این ۲تا برادر بهم میرسیدن
    حس میکنم زیباترین رمانی بود که تا حالا خوندم

  22. زهرا دلباخته ی حامد زمانی

    نمیدونم از کیو از چی شروع کنم اما انقد انقد انقد تو این رمان غرق شدم ک حد نداش من واقعا ب رادمان دل بستم اما اون …..
    چرا باید اونو انتخاب میکردی ک بره ؟؟؟؟!!!!
    اونقدر برای بارمان معصومو بی پناه دلم سوخت ک هیچوقت از یاد نمیبرمش برعکس بارمان ک زود همه چیو فراموش کرد
    من انقد رادمانو قبول داشتم ک وقتی فهمیدم مرده صدای هق هقم همرو بیدار کرد

    اخر از همه میخوام بگم این بهترین زیباترین غمگین ترین نمیدونم بهترین رمان زندگیم شد
    خسته نباشی خانمی واقعا استعداد بالایی داری

  23. سلام
    باتشکر از شما دوست عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.