امازینگ / اخبار / اخبار هنرمندان / زندگینامه مرتضی پاشایی + عکس های خاص مرتضی پاشایی

زندگینامه مرتضی پاشایی + عکس های خاص مرتضی پاشایی

زندگینامه مرتضی پاشایی + عکس های خاص مرتضی پاشایی

عکس جدید مرتضی پاشایی

بیوگرافی کوتاه از مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی متولد بیستم مرداد سال ۱۳۶۳ در آریا شهر تهران است و در رشته گرافیک تحصیل کرده است . وی از سن ۱۴ سالگی با نواختن گیتار موسیقی را شروع کرد . پس از مدتی مرتضی پاشایی در دو ساز گیتار و پیانو مهارت لازم را بدست آورد و به کار های خوانندگی تنظیم کننده و آهنگسازی موسیقی پاپ مشغول شد.

فعالیت هنری مرتضی پاشایی

پاشایی از سال ۱۳۸۹ با انتشار آهنگ یکی هست در فضای اینترنت به طور رسمی فعالیت هنری اش را آغاز کرد . این آهنگ در زمان انتشار نگاه های بسیاری را به خود جلب کرد . اولین آلبوم این خواننده در پاییز ۱۳۹۲ با نام یکی هست به بازار آمد. در آن سال بسیاری بر این عقیده بودند که پاشایی پدیده سال است.

آلبوم های مرتضی پاشایی

۱- یکی هست

آهنگ های آلبوم یکی هست : یکی بود یکی نبود – باید کاری کنی – بیا برگرد – نبض احساس – برو، به خدا – خاطره ها – دقیقه های آخر – عشق یعنی این – دیدی – آرزو – یکی هست.

۲- گل بیتا

آهنگ‌های آلبوم گل بیتا : آدم آهنی – آدم کش – می بخشم – بی تو می‌ میرم – اطلسی – گل بیتا – هنوزم – حالا اومدی – تو رفتی – روتو برگردون – تو میری – کاش بدونی.

تک آهنگ های مرتضی پاشایی

– عصر پاییزی – بغض (تقدیم به بنیامین بهادری) – روز برفی (همراه با محمدرضا گلزار) – ادعای عشق (نسخه غیر رسمی) – جاده یک طرفه – نفس – به گوشت میرسه – بزار بگم – چند روز – چشمای من – چطور دلت اومد – دل من دل تو – دروغ دوست داشتنی – عشق من – گریه کن – ماه من – من و ببخش – مثل شیشه – میخوام بگم – می‌ میرم – تقصیر – تو فکرتم – تو راست میگی – یادته – زیادی – شاید بپرسی – ستایش – گل بیتا – حالا اومدی – تورفتی – بزار بگم – ماه من – قسم

مرتضی پاشایی و سرطان

حدودا از آبان سال ۹۲ پزشکان تشخیص دادند مرتضی پاشایی بیماری سرطان دارد . هر چند اوایل پزشکان این مساله رو از او پنهان میکردند تا جایی که خود مرتضی بیماری سرطانش را تکذیب می کرد اما خیلی زود متوجه این مساله شد . در این رابطه پیشنهاد میکنیم مصاحبه زیر را بخوانید.

مصاحبه مرتضی پاشایی در مورد بیماری اش کلیک کنید

بعد از رسانه ایی شدن این مساله بارها شایعه مرگ مرتضی پاشایی در شبکه های اجتماعی و فضای اینترنت منتشر میشد که هر بار با تکذیب خبر از سوی مرتضی پاشایی یا مهدی کرد ( مدیر برنامه های مرتضی پاشایی ) اذهان عمومی و بخصوص طرفداران مرتضی پاشایی از نگرانی نجات می یافتند. پاشایی با وجود بیماری اش اقدام به برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف کشور نمود از جمله برگزاری کنسرت در تهران ،کیش ، رشت ،تبریز ،کرمانشاه ،دبی  و … در طول برگزاری این کنسرت ها وی مراحل سخت شیمی درمانی اش را هم انجام میداد . در زیر میتوانید عکس هایی از کنسرت های مرتضی پاشایی رو ملاحظه کنید .

عکس های کنسرت مرتضی پاشایی اسفند ۹۲

عکس های کنسرت مرتضی پاشایی مرداد ۹۳

عید نوروز ۹۳ مرتضی پاشایی مهمان ویژه برنامه تحویل سال در شبکه دو بود . اون برنامه با اجرای فرزاد حسنی و آزاده نامداری روی آنتن رفت. تو اون برنامه مرتضی قطعه ی یکی هست رو اجرا میکنه و در آخر مصاحبه ایی کوتاه رو انجام میده ما براتون اون سمت از صحبت های مرتضی رو ضبط کردیم و از طریق لینک زیر میتونید دانلودش کنید

لینک دانلود کلیپ مصاحبه مرتضی پاشایی فروردین ۹۳    حجم ۲۸ مگ

یکی از کارهای موفق مرتضی پاشایی در سال ۹۳ قطعه نگران منی آهنگ تیتراژ برنامه ماه عسل بود.این آهنگ که در رمضان ۹۳ منتشر شد رو می توانید از اینجا دانلود کنید. در طول این مدت خدارو شکر بیماری مرتضی پاشایی رو به بهبود بوده و حدودا از شهریور ۹۳ بود که شاهد رشد مجدد موهای مرتضی بودیم . مهر ۹۳ پاشایی مصاحبه ایی خواندنی با مجله خانواده سبز انجام داد که پیشنهاد می کنم از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید.

گفتگوی مرتضی پاشایی با مجله خانواده سبز + عکس

درگذشت مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی پس از طی چند ماه مبارزه با بیماری سرطان سرانجام روز جمعه ۲۳ آبان ۹۳ با تشدید بیماری اش در بیمارستان بهمن و در سن ۳۰ سالگی از دنیا رفت… مرحوم پاشایی در طی روزهای گذشته روند بهبود را طی می‌کرد و حتی به بخش منتقل شده بود اما به یکباره حال وی وخیم شد و حدود ساعت ۱۰:۳۰ روز (جمعه ۲۳ آبان) در بیمارستان بهمن درگذشت. وی در روز یکشنبه ۲۵ آبان ۹۳ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت .

 

مرتضی پاشایی, عکس مرتضی پاشایی

عکس جدید مرتضی پاشایی

عکس  مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

شاید بپرسی از خودت کجام و در چه حالی ام
برای دلخوشیت میگم خوش باش عزیزم عالی ام
اما حقیقت اینه که بدون تو شکسته ام
تو مرز مرگ و زندگی بدون تو نشسته ام
شاید بپرسی از خودت چی شد کجا رفته صدام
حق بده بهم که بعد تو نخوام با دنیا را بیام
شاید بپرسی از خودت چی شد که بی نشون شدم
برای دل کندن ازت ندیدی نصفه جون شدم

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی , عکس جدید مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی , عکس جدید مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

عکس جدید مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی – مهرزاد امیر خانی – شاهین دلیوند

عکس جدید مرتضی پاشایی

جدیدترین عکس مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

جدیدترین عکس مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی – مهدی کرد – مهرزاد امیر خانی

جدیدترین عکس مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

عکس مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی و برادرش مصطفی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی در دبی

دبی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی , عکس مرتضی پاشایی ,  اینستاگرام مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی , عکس مرتضی پاشایی ,  اینستاگرام مرتضی پاشایی

مرتضی پاشایی , عکس مرتضی پاشایی ,  اینستاگرام مرتضی پاشایی

دست خطی از مرتضی پاشایی در اول آبان سال ۱۳۸۶

مرتضی پاشایی , اینستاگرام مرتضی پاشایی , morteza pashaei

مرتضی پاشایی , اینستاگرام مرتضی پاشایی , morteza pashaei

مرتضی پاشایی , اینستاگرام مرتضی پاشایی , morteza pashaei

عکس سربازی مرتضی پاشایی

عکس بیاد موندنی از دوران سربازی مرتضی پاشایی

مرتضی دوران خدمت سربازی رو در سفارت سابق آمریکا گذروند

البته بعد از آموزشی طاقت فرسایی که در گیلان غرب ،کرمانشاه داشت

اینجا، مرتضی مسئول دبیرخانه بود

لینک دانلود مستند زندگی مرتضی پاشایی از شبکه مستند (۵۰ مگ)

۱,۶۲۲ دیدگاه‌ها

  1. خدا رحمتش کنه ولی بجای اینکه مرده پرست باشین قدر اون هایی که هستند رو بدونین

    • عزیزم آدمایی مثل مرتضی نازنین دسترسی بهشون آسون نیست،من شرایط رفتن به کنسرتهاشم نداشتم ولی حداقل الان میتونم سر مزارش برم و باهاش درد دل کنم،خواهشا دوست داشتن آدما رو اینقدر به شعار کلیشه ای مرده پرستی ربط ندید. در حال حاضر تمام عزیزانیم که در عالم هنر فعالیت دارن برام عزیز و محترمند،اتفاقا مردم خوب و هنر دوستی داریم و همشون هم عاشق هنرمنداشون هستند.دم همشون گرم با وجود این همه گرفتاری و مشکلات زندگی بازم هنرمندارو حمایت میکنند.

      • الهه جون واقعا معذرت می خوام اون روز عصابم خورد بود نفهمیدم چی نوشتم متاسفم

        • سلام زهرا جان.همه ما زود قضاوت میکنیم،همین که انتقاد پذیری نشون دهنده شخصیت بزرگ شماست.من فقط واقعیتهارو از نگاه خودم گفتم.بهترین آرزوهارو برات دارم.

  2. سلام.دیگه نمیخواستم بیام کامنت بذارم،فقط میخواستم به همه عاشقا و هوادارای مرتضی عزززززززززززززززززززززیزم بگم یکشنبه سر مزارش بودم،باور کردنی نبود که توی یه روز وسط هفته که هیچ مناسبت خاصیم نبود دوستداراش اومده بودن که تعدادشونم کم نبود ،من این مدت به غیر از روز تشییع جنازه که غوغایی بود همیشه پنجشنبه یا جمعه رفته بودم سر مزار که دیدن جمعیت طبیعی بود ولی وسط هفته!!!!!!!!!! این یعنی ما یه فرشته دوست داشتنی رو از دست دادیم که تکرار شدنی نیست،اتفاقا مامان مرتضی هم بود.از طرف همه طرفداراش مخصوصا بچه هایی که شهرستان هستند و دسترسی ندارند برای مرتضی جان فاتحه فرستادم………

  3. امروز نمیدونم چرا اینقد دلم برای مرتضی تنگ شده؟انگار دلم برای یکی از اعضای خانوادم تنگ شده.اما اینو میدونم که جاش راحته چون خدا صداشو بیشتر دوست داشت و حتم دارم تو بهشت هم کنسرت داره

  4. امروز نمیدونم چرا اینقد دلم برای مرتضی تنگ شده؟انگار دلم برای یکی از اعضای خانوادم تنگ شده.اما اینو میدونم که جاش راحته چون خدا صداشو بیشتر دوست داشت و حتم دارم تو بهشت هم کنسرت ئاره

  5. خدا رحمتش کنه انشالله بعد از دوسال دیگه راهشو ادامه میدم یه مرتضی جدید می یاد

  6. مرتضی سرطان چی داشت؟هرسایتی یه چیزی نوشته آدم اسکل میشه به خدا

  7. نمیدونم چی بگم فقط برای شادی روحش یه صلوات بفرستید

  8. ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﻮﺩﻡ.
    ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻧﻤﻲ ﺭﻓﺖ.
    ﺁﺧﻪ ﭼﺮا اﻭﻥ…..
    ﻓﻘﻄ ﺳﻲ ﺳﺎﻝ..
    ﺧﺪاﻳﺎ ﻛﻤﻪ
    ﺣﺪاﻗﻞ ﻭاﺳﻪ اﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﻛﻤﻪ

  9. دوستان هر وقت یادش میوفتید ی فاتحه بفرستید که از همه چی بیشتر به دردش میخوره .ی فاتحه بفرستید

    • مرتضی انگار یکی از نزدیکام بود…الانم وقتی واسه اموات دعا کنم خدا میدونه که مرتضی اولین نفره شاید اینطوری دینمون بهش ادا بشه.

  10. داغونم کردی که اینجوری تو رفتی
    …..

  11. خداجونم مواظب امپراطوراحساس باش؛یکی نبودبدونه بی خبراون کجارفته….

  12. روحت شاد مرتضی

    i love you morteza
    بهت پیله کردم نمی مونی پیشم

    نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم

    از عشق زیادی تورو خسته کردم

    تو دورم زدی خواستی دورت نگردم

    بازم شوری اشک و لبهای سردم

    من این بازی و صد دفعه دوره کردم

    نه راهی نداره گمونم قراره،یکی دیگه دستامو تنها بذاره

    دیگه توی دنیا به چی اعتباره

    کسی که براش مردی دوست نداره

    منو بغض و بارون سکوت خیابون

    دوباره شکستم چه ساده چه آسون

    به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی

    تو حوای دنیای آدم نمیشی

    غرورت گلومو به هق هق کشیده

    آدم که قسم خوردشو دق نمی ده

    منوتو یه عمره دوتا خط صافیم

    شده عادت ما که رویا ببافیم

    بشینیمو عشق و به بازی بگیریم

    واسه زندگی کردنامون بمیریم

    چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی

    ماها قهرمانیم و بازنده میشیم

    مثه اعصر پاییزی رنگ و رومون

    واسه خیلیا خاطرست آرزومون

  13. سلام خیلی سخته نبود مرتضی

  14. آقا مرتضی فقط یک آدم نبود بلکه یک فرشته بود
    آخه چرا اشکم بند نمیاد
    اشک همه کره ی زمین رو سیل برداشته
    چرا آخه اینجوری باید تموم بشه
    یک خواننده
    یک فرشته
    آخه اگر به مرحوم مرتضی جان حتی یک ذره فک کنی
    مطمئنم که گرچه اگر اشک در نیاد،حتما ناراحت خواهید شد

    ♥♥♥مرتضی جان♥♥♥ روحت شاد کاش اینجا بودی

  15. سلام
    معه هفته ی پیش سره خاکش بودم خدارو شکر سرش خیلی شلوغ بودولی کاش…
    هیچوقت این اتفاق دردناک نمیوفتاد

  16. سلام احمد چرا یه مدت نمیشد پیام گذاشت؟؟؟؟؟؟

  17. س.الان شبکه نسیم ب یاد مرتضی عزیز چند تا از آهنگاش و عکساشو پخش کرد.خیلی دلم گرفت…خیلی خوبه ک مرتضی هیچوقت فراموش نمیشه

  18. سلام به همه ی دوستان.. اینجا کی باز شده؟ واای من خیلی خوشحال شدم بچه ها.. نمیدونستم دلتگیام واسه مرتضیِ عزیزم رو کجا بنویسم!
    مرسی ادمین…..

  19. سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    احمد انجمن رو فعال نمیکنی آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  20. سلام دوستای گلم. من دیگه تو این سایت نمیام،هر کامنتی که میذارم سریع پاک میشه،نمیدونم مشکل کامنتای من چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداحافظ همتون

  21. سلام دوستای گلم و سلام به ادمین که لطفشو دوباره شامل حال ما کرد.بچه ها اینجور که تو سایتا خوندم فردا سوم دی چهلمین روز درگذشت مرتضی عزیزه.خیلی این مدت سخت گذشت،خیلی.هنوزم داغش تازه هست برام.من تازه رفتم سر مزارش،وقتی هنوزم هواداراشو میبینم که با چه عشقی میان و مرتضی عزیزمو عاشقانه دوست دارن،یکم تسکین پیدا میکنم.سلام همهتونو رسوندم بچه ها.بازم میرم،همونجور که همه طرفداراش رفتنو تنهاش نذاشتند………….

  22. بچه ها سلااااام خوبین؟؟؟؟؟؟

  23. سلام بچه ها هرکی دوس داره ایمیل خودشو بذاره تا اگه دوباره سایت بسته شد ازهم خبرداشته باشیم…
    ممنونم.

  24. سلام بچه ها هستید؟؟؟؟؟؟؟؟

  25. لعنت ب این دنیا و سرطان…

  26. مصاحبه ی مریم قاسمی طراح لباس داداش مرتضی،ببخشید طولانی شد کات نکردم چون میدونم عاشق مرتضیِ عزیز هستین و اینکه خواستم با خواننده ی محبوبتون بیشتر اشنا بشین و بدونین چه مرد نازنینی بوده این همه سختی توو زندگیش بوده و درد کشیده اما هرگز نزاشت ما بفهمیم
    عزیز دلم.. بمیرم واست…… بخدا دوستت داریم تا ابد………

  27. مریم قاسمی که به عنوان طراح لباس و استایلیست مرتضی پاشایی با او و گروه موسیقی اش همکاری می کرد، از آشنایی با او، همکاری مشترک شان و آخرین روزهای مرتضی می گوید:

    رابطه و آشنایی ما برمی گردد به ۱۷ سال قبل، یعنی دوستی مرتضی پاشایی با برادرم. اما همکاری و آشنایی نزدیک تر حدود ۵ سال است که بین ما به وجود آمده.

    به خاطر می آوردم روزی برادرم در منزل جشن تولد گرفته بود، گفت یکی از دوستانم را هم دعوت کرده ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند.

    همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می رسید. از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه «یکی هست» را منتشر کرد و من برای تبریک به ایشان پیامی دادم «که یادتان هست که گفتم موفق می شوید؟» همان موقع بعد از کمی گفتگو مرتضی به من گفت که این روزها در حال جمع کردن یک گروه و تدارک دیدن کنسرت هستم و می خواهم از شما برای طراحی لباس هایم کمک بگیرم، چون می دانست که من در این زمینه فعالیت می کنم و من پیشنهادش را قبول کردم و همکاری نزدیک ما آغاز شد.

    اوایل اجراها زیاد نبود اما مطمئنم بودم که مرتضی ستاره درخشانی خواهد شد. از آنجایی که قبلا ویولن می زدم کمی گوش موسیقی داشتم و حس می کردم که صدای زیبایش مورد توجه قرار می گیرد. برای طراحی لباس کارم را آغاز کردم، می دانستم که علاقه زیادی به یکی از خوانندگان پاپ معروف دنیا دارد، برای همین در کارهایم فاکتورهایی را در نظر می گرفتم که شبیه ستاره مورد علاقه اش باشد.

    من از مرتضی خواهش کردم که فرم موهایش را تغییر بدهد. اصلا دلش نمی خواست این کار را انجام دهد و موهایش را کوتاه کند، ولی با اصرار من قبول کرد. تا دو ساعت اول بعد از کوتاهی، خودش از دیدن چهره اش در آیینه شوکه شده بود، اما بعد به این نتیجه رسید که ای کاش زودتر این کار را می کردم. به خصوص وقتی واکنش دیگران را می دید که همه تایید می کردند و می گفتند چقدر با موی کوتاه زیباتر شدی. زمان گذشت و این همکاری ادامه داشت.

    گاهی مرتضی معده درد شدید می گرفت و همین امر باعث شد که تصمیم بگیرد سراغ دکتری برود و آزمایش و عکسی تهیه کند. تا آن روز کذایی که معده درد شدیدی گرفت.

    این بار خیلی بدتر از دفعات قبل بود و به اصرار دوستان و خانواده اش برای آزمایش و ویزیت پیش دکتر رفت و متوجه شدند که توموری در معده اوست. باز هم قضیه خیلی جدی به نظر نیامد و در تاریخ ۱۸ آبان ۹۲ در بیمارستان نیکان جراحی کوچکی انجام داد و به خانه آمد.

    بعد از چند روز جواب آزمایش و نمونه برداری ها آماده شد. یک تیم پزشکی و روانکاو سراغ مرتضی آمدند. باورمان نمی شد که آنها پیام آور چه خبر تلخی هستند. ابتدا با او صحبت کردند و گفتند که به نظر ما تو خیلی قوی و با اراده هستی و می توانی از پس مشکل جدیدی که پیش رو داری بربیایی.

    بیماری معده تو پیشرفته تر از آن چیزی است که فکر می کنی و باید مراحل درمانی آغاز شود. مرتضی به آرامی پرسید یعنی سرطان؟ و دکتر گفت سرطانِ سرطان که نه، ولی خب، تقریبا بله سرطان! شاید اسم سرطان خیزلی سنگین و هولناک است اما تو با اراده می توانی به آن غلبه کنی.

    چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت. من و مادر مرتضی کنارش بودیم. او اتاق را ترک کرد و لحظاتی با خودش خلوت کرد.

    رفتیم تا ببینیم در چه شرایطی است. آن لحظه بود که صدای گریه آرامش را شنیدم و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمد و فقط یک جمله گفت: «من نمی خواهم بمیرم.» قرار بر آغاز دوره شیمی درمانی شد و اجراهای مرتضی روز به روز بیشتر و فشرده تر می شد.

    اما اصلا حاضر نبود لحظه ای موسیقی را کنار بگذارد و می گفت انرژی ای که از مردم و صحنه می گیرم مثل شیمی درمانی به درمانم کمک می کند.

    قدر ثانیه هایم را می دانم

    مرتضی را از زمانی می شناختم که اصلا شناخته شده نبود، ولی این ویژگی او برای من کاملا شناخته شده و بارز بود.

    عشق به موسیقی، پشتکار و تواضع، بنابراین حتی سرطان هم نتوانست او را از علاقه اش جدا کند، بلکه این بیماری باعث شد که او سرعت کار و موفقیتش را بالاتر ببرد و از همه لحظاتش استفاده مفید بکند، خودش می گفت من قدر تک تک ثانیه هایم را می دانم و می دانم که این لحظات ارزشمند است.

    مرتضی قبل و بعد از شهرت

    مرتضی هیچ فرقی با قبل نکرد، حتی آن دوره ای که معروف نبود همین قدر متواضع و فروتن بود. حس می کردم درست شبیه همین مثال است که درخت هر چه پر بار تر افتاده تر و سر به زیر تر. به جرات می گویم افتاده ترین آدمی که در زندگی دیدم مرتضی پاشایی بود. دلم نمی آید فعل بود را به کار ببرم. پس می گویم مهربان ترین و افتاده ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است.

    با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند. با آنها هم به روش خودشان برخورد می کرد و به این تفاوت عقیده و سلیقه احترام می گذاشت. حس می کنم او با همه فرق داشت.

    روند کاری او بعد از سرطان و تغییر رفتارش

    به نظرم مراقب بود تا مبادا کسی را برنجاند، البته قبلا هم هرگز این کار را نمی کرد، اما مراقبتش بیشتر شده بود. همیشه می گفت من اصلا به مرگ فکر نمی کنم. تا لحظات آخر به برنامه اجراهایش فکر می کرد. اول از همه ملودی ها را از پشت تلفن برایم می گذاشت و گوش می دادم و به نظر افراد نزدیک زندگی اش توجه می کرد و اهمیت می داد.

    گفتگو با مریم قاسمی؛ دختری که ۱۷ سال کنار مرتضی پاشایی بود

    تغیر استایل و کلاه و…

    همیشه به ست بودن لباس هایش توجه می کردم، چون ظاهر برایش بسیار مهم بود. این به این معنی است که او آراستگی را دوست داشت و همانطور که گفتم از طرح لباس های مایکل جکسون هم ایده می گرفتم و به نظرم می آمد که باید فرم لباس هایش با لقبش همخوانی داشته باشد. مرتضی لایق و شایسته واژه امپراتور است.

    تغییر استایل بعد از بیماری

    چون برایش ظاهر بسیار مهم بود، وقتی که موهایش را به خاطر شیمی درمانی از دست داد، گفت که می خواهم کلاه سرم کنم. پس کلاه باید به بقیه لباس هایش می آمد و همین امر باعث شد تا یک تغییر اساسی در تهیه و طراحی لباس ها به وجود بیاید.

    همین جا باید بگویم مرتضی که تا این حد ظاهرش را آراسته می کرد و دلش نمی خواست مردم او را با چهره پریشان و بیمار ببینند و حتی وقتی پرستارها به اتاقش می آمدند عینکش را می زد، حال یک فرد بی معرفت و از خدا بی خبر می آید و در آن حال دلخراش از مرتضی فیلم و عکس می گیرد. من آن فیلم را ندیده ام و هرگز نمی بخشیم کسی را که چنین بی رحمی ای در حق مرتضی کرد…

    احساس کلاه و عینک

    مدام سوال می کرد بچه ها ظاهرم بد نیست، همه ما می گفتیم نه، با موی کوتاه و کت آبی خیلی هم خوش تیپ هستی، آن زمان شایعه سرطان او بسیار پیچیده بود و مرتضی خودش دوست نداشت کسی علت تغییر استایل و نام بیماری را بداند.

    ناراحت می شد و غصه می خورد و حتی به خود شما گفت با یک گفتگو مطلبی بنویس که در آن اشاره ای به کلمه سرطان نشود، اما هوادارانم بدانند که من بیماری پیشرفته معده دارم و قاعدتا تحت درمانم. چون این شایعه ها انرژی من را می گیرد، وقتی که از خواب بیدار می شوم و مادرم یا دوستی با صدای لرزان به من زنگ می زند و تا گوشی را برمی دارم با گریه می پرسد مرتضی زنده ای؟ هم خودم شوکه می شوم و هم عزیزانم آسیب می بینند، اما وقتی که این شایعات بیشتر شد دیگر به آنها اهمیت نداد و با انرژی بیشتر کارش را ادامه داد.

    این اواخر با خنده می گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی آید و همه می گویند باز هم شایعه است.

    علایق مرتضی

    اول موسیقی، موسیقی، موسیقی و بعد همیشه می گفت من عاشق غذا خوردن هستم، البته این اواخر از خوردن هر غذایی محروم شد، غذای خانگی را به شدت دوست داشت، اما رزوهای آخر ناچار بود که از طریق سرم و دارو نیازهای بدنش را تامین کند.

    به دنبال معجزه

    نه فقط می دانست بیماری سخت است، به پیمان عیسی زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

    مرتضی به تیم پزشکی اش اعتماد کامل داشت اما این را می گفت که اگر کسی بیاید بگوید با هر مبلغی و در هر کجای دنیا امکان درمان تو وجود دارد، لحظه ای تامل نمی کنم و همه دارایی ام را می دهم تا این بیماری از بین برود و درمان شود.

    محبوب ترین ترانه مرتضی

    روز برفی؛ بعد از اینکه در بیمارستان نیکان جراحی شد و بعد از اینکه قرار شد از بیمارستان به خانه بیاید، همه دوستان به خانه اش رفتیم برای استقبال؛ آنجا روی کامپیوتر روز برفی را که خودش خوانده بود، برای اولین بار پخش کرد.

    وقتی از پشت کامپیوتر بلند شد، تقریبا هیچ کس در اتاق نبود، همه یکی یکی با گریه از اتاق بیرون رفتند اما خودش حتی قطره ای اشک نریخت. غم عجیبی در آن کار موج می زد، هیچ کس جرات نداشت حتی کلمه ای در مورد این بیماری لعنتی حرفی بزند. حال آن غم ترانه روز برفی در وجود همه ما ریشه کرده.

    خاکسپاری مرتضی

    یکشنبه ساعت ۷:۳۰ شب مراسم خاکسچاری انجام شد، شنیدم که می گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد. همانطور که می دانید شنبه مرتضی را از بیمارستان بهمن برای شست و شو به بهشت زهرا بردند تا روز یکشنبه جمعیت بدرقه کنندگان مرتضی بعد از تالار وحدت بدون معطلی به قطعه هنرمندان بیایند.

    اما واقعا این جمعیت و این استقبال با شکوه قابل پیش بینی نبود و یکشنبه ظهر این اتفاق نیفتاد، چراکه حتی آمبولانس حاوی مرتضی نتوانست خودش را به در ورودی قطعه هنرمندان برساند و با آن وضعیت نمی شد که مراسم انجام شود، بنابراین دوباره پیکرش را به سردخانه برگرداندند و قرار بر این شد که خاکسپاری تا قبل از اذان انجام شود، اما هر چقدر صبر کردند بهشت زهرا خلوت نشد، بنابراین تا ساعت هفت و نیم شب صبر کردیم.

    مادر مرتضی هرگز راضی نبودند که خاکسپاری فرزندشان انجام شود اما اطرافیان این مادر داغدیده را متقاعد کردند و به یادش آوردند که در دین اسلام هم این اتفاق قبلا افتاده و ایشان قبول کردند و ساعت هفت و نیم شب یک شب پاییزی تلخ با او وداعی ابدی کردیم و در تاریکی شب مرتضی پاشایی برای همیشه ترکمان کرد.

    جا دارد که تشکر ویژه ای کنم از علی لهراسبی که یک سال زندگی مرتضی را بعد از تشخیص سرطان مدیون او هستیم، مرتضی را از این دکتر به آن دکتر می برد و ما توانستیم فرصت بیشتری برای بودن در کنار این موجود آسمانی و دوست داشتنی باشیم

  28. سلام داداشی.خوبی؟چه سوالی!اینروزاهمه حالشون بده.اماتوحتماخوب خوبی.مگه نه؟میخوام به سوالام جواب بدی.وقتی داشتی میرفتی فکرماهاروکردی؟؟چراطاقت نیاوردی؟اگه خودت ازخدامیخواستی بمونی حتمابهت
    اجازه میداد.ببین چقددلم تنگه؟؟ببین هرشبم داره باگریه تموم میشه.دیگه طاقتم تموم شده.چطوری گله نکنم.؟؟یه روزی صدات ارومم میکرد.حالافقط بیقرارم میکنه.خستم.به خداخستم.نمیشه صدات وبشنوم وچشمام اشکی نشه.نمیشه به صدات گوش ندم.میدونی چقددلم تنگه؟؟به اندازه ی همونجایی که توش اروم خوابیدی.ببین؟ببین دارم برات مینویسم.ببین من بیدارم ودارم برای یکی مینویسم که خوابه.پاشوخوابالو.بسه.چندروزشده؟؟توبیدارشوتامن بتونم بخوابم.ببین چطوری شدم؟داداشی خستم.خستم ازاینکه صدات تکراری نمیشه.خستم ازاین ناباوری.ازاین حس مبهم بدترازغم بعدرفتنت.دارم زجرمیکشم.به اندازه ی همون دردی که توبرای شیمی درمانی کشیدی.داداش مرتضی.غریبه ی دوست داشتنی.میدونی چیه؟دلم میخوادفراموشت کنم.مجبورم داداشی.اگه بشه.وگرنه بایدزندگی روفراموش کنم.دوست دارم داداش خوبم.دوست دارم.ازخدابخواه بهم ارامش بده. ..

  29. ممنون عزیزم خیلی زیبا بود.. خیلی دلتنگ مرتضیِ عزیزمم……..

  30. از آشنایی با همتون خوشبختم…داداش مرتضی باعث شد دوستای جدید پیدا کنیم.ی چیز مشترکی ک بین ما هست اینه ک هممون طرفدارشیم و تا ابدم طرفدارش میمونیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.