امازینگ / فرهنگ و هنر / تلویزیون / دانلود تیتراژ و عکس و خبر از برنامه ماه عسل ۹۴ احسان علیخانی

دانلود تیتراژ و عکس و خبر از برنامه ماه عسل ۹۴ احسان علیخانی

دانلود تیتراژ و عکس های برنامه ماه عسل ۹۴ احسان علیخانی

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

خلاصه قسمت عید فطر برنامه ماه عسل ۹۴

آخرین شب ماه عسل رمضان ۹۴ در عید سعید فطر رقم خورد. در آغاز برنامه تیتراژ ابتدایی برنامه را امیر علی بهادری در حضور مخاطبان خواند. سپس تمام مهمانانی که در طی سی روز ماه رمضان در دکور کهکشانی حضور یافته و مردم نیز علاقه مند به حضور مجدد آنان بودند در صحنه حضور یافتند.

عقیل پسر هشت ساله و معروف این روزهای ماه عسل، بار دیگر در قاب برنامه حضور یافت. احسان علیخانی به او از حضورش در برنامه و حواشی بعد از آن و راه اندازی طرح محسنین گفت و عقیل را قهرمان ماه عسل ۹۴ نامید. جالب است بدانید که او هم اکنون پس از حمایت سر کار نرفته و قرار است تا یک ماه آینده به همراه پدر ومادرش به خانه جدیدشان بروند. سپس میلاد کی‌ مرام به روی صحنه آمده و در کنار عقیل نشست و دستان او را فشرد و وی را به عنوان پهلوان یاد کرد و به نمایندگی از ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی نشان پهلوانی به او تقدیم کرد.

محمد عرب به همراه همسرش و جانباز گرامی میرفتاحی نیز مجدداً در قاب کهکشانی ماه عسل جای گرفتند و هر کدام از بازخوردهای  بعد از حضور در برنامه گفتند. محمد عرب به ایمیل هایی که بعد از برنامه به او زده شد، اشاره کرد و افزود: در بین ایمیل های دریافتی فردی بود که عنوان کرده بود من ٢۵سال نماز و روزه خواندم ولی با خود می گفتم چرا انسان بهتری نمی شوم آن شب بعد از برنامه شما فهمیدم قرآن را از زندگی ام حذف کرده بودم، شما من را با قرآن آشتی دادید. جانباز میرفتاحی نیز بیان کرد : باور کردم برنامه ماه عسل مخاطب چند میلیونی دارد چرا که مردم در هر جا مرا می دیدند تمام حرفهایی که در برنامه گفتم را به یاد داشتند.

کتایون ریاحی بازیگر بزرگ و ارزنده سینما و تلویزیون نیز در برنامه حضور یافت؛ او که در بنیاد نیکوکاری کمک به عنوان پشتیبان کودکان ناشنوای نیازمند جراحی کاشت حلزون گوش فعالیت می کند، به خاطر کودکی که در برنامه شنوا شده بود، مهمان عید فطر بود. وی پس از ابراز خرسندی فراوان از حضورش در این روز عزیز، از تمام مردم خواست که به این کودکان کمک نمایند.

مهران غفوریان و عباس برزگر از دیگر مهمانان آخرین شب ماه عسل بودند؛ سپس علیخانی از یک تماس تلفنی مهم در برنامه یاد کرد که پس از آن تماس با محمد جواد ظریف برقرار شد. سپس گفت وگویی میان علیخانی و وزیر امور خارجه مبنی بر شادباش توافق هستی و تقدیر و تشکر از همه مردم صورت گرفت.

بیژن اشکور کیایی معروف به بیژن استرس به همراه محمدرضا با او مهمانان بعدی برنامه بودند. بیژن از اتفاقات خوب و بازی در سریال پایتخت گفت. سپس مجری برنامه گفت با اصرارهای زیاد درنهایت موفق شدیم از همسر حامد بخواهیم که در این برنامه حضور پیدا کند تا همه با هم شاهد مراسم عقدشان در این  روز خجسته باشیم.

در بخش پایانی تمام مهمانان به همراه حامد که در همین برنامه علیخانی برای او از دختر مورد علاقه اش خواستگاری کرده بود حضور یافتند و با تدارک سفره ی عقد مراسم عقد آنها در حضور میهمانان برنامه خوانده شده و بدین ترتیب پرونده ماه عسل ٩۴ با تمام نقاط ضعف و قوت، حواشی، انتقادات و حمایت ها بسته شد.

 ___________________________________________________

خلاصه قسمت سی ام برنامه ماه عسل ۹۴

ماه عسل در آخرین روز ماه مبارک رمضان در سه بخش مهمان داشت که البته مجری برنامه انتقادی صریح و جسورانه از یکی از بزرگ ترین سازمان های دولتی نیز داشته که خواندن آن خالی از لطف نیست.

نخستین مهمان خانم شهرزاد میرقلی خان بود؛ ایشان متولد سال ۵۶ بوده و چند سال پیش در اتریش به به اتهام مشارکت در خرید دوربین‌های دید در شب متهم شناخته شده و پس از سپری کردن دوران محکومیت، توسط سرویس های امنیتی آمریکا، با ترفندی به این کشور منتقل شده و پس از آنکه به خواسته های آنان جواب منفی می دهد، مجددا در آنجا نیز بازداشت شده و به زندان می افتد.

در بخش دوم مهمانان متعددی از شهرهای مختلف در دکور کهکشانی حضور یافتند؛ این افراد با درخواست و اصرار زیاد به برنامه آمده بودند و همگی از ماه عسل به شدت راضی بوده و موفقیت خود را ناشی از انگیزه ها و امیدهایی می دانستند که از ماه عسل گرفته بودند؛ پس از اینکه احسان علیخانی با تمجید بسیار فراوان این افراد مواجه شد، از آنان خواست که به بحث های دیگری بپردازند چرا که ممکن است برخی تصور کنند او هزینه کرده است تا عده ای بیایند و از برنامه او تعریف کنند.

سومین بخش امشب، میزبان مهندس پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی بود. ابتدا علیخانی گفت پس از برنامه عقیل از مدیران کمیته امداد جهت حمایت از عقیل درخواست کمک کرده، که در آنجا با پرونده هایی مواجه می شوند مبنی بر اینکه تنها عقیل دارای این مشکلات نیست و چندین هزار کودک به مانند او در این سرزمین وجود دارند؛ سپس از همان زمان با یک یا علی ساده، طرح محسنین از روز شهادت امیرالمومنین (ع) آغاز گردید. سپس رئیس کمیته امداد از علیخانی انتقاد کرد که چرا از ظرفیت و توفیقات این برنامه بیشتر استفاده نمی شود و اگر در طرح های دیگر نیز شرکت کنند چقدر از مشکلات حل خواهد شد.

در ادامه مجری برنامه نیز به مهندس فتاح گفت: من نیز می خواهم شما را نقد کنم، در نیت صریح کمیته امداد کسی تردیدی ندارد، پروژه های مختلف و بزرگی در کمیته امداد در این سالها رخ داده، اما به ما هم کمی حق بدهید؛ تصویری از صندوق سر کوچه می بینیم که فردی با سیم پول را برمی دارد، از یک عمارت خیلی لوکس و مجلل در شمال شهر تهران که شما قرار است از آنجا به مدد آدم های پایین شهر بروید، از یک سری شایعه و شبهه در مورد خرید ماشین های آنچنانی و در نهایت اینکه کمیته امداد پول خود را در انتخابات هزینه می کند یا خیر؟ پس کمی به امثال ما هم حق بدهید که اینگونه نگاه کنند و برای همین ما دست به عصا بودیم، وگرنه هیچ کس تردیدی به این هدف و منش ندارد.

رئیس کمیته امداد در پاسخ به این انتقادات گفت: خیلی از شما ممنونیم که آنچه در دلتان بود را گفتید، شاید خیلی ها این نکات در ذهن و دلشان بود ولی باید بگویم این شجره طیبه را امام عظیم الشان به عنوان اولین نهاد تاسیس کردند و نام امام بزرگوار هم بر سر در کمیته امداد است شاید اشکالاتی وارد بوده و باشد اما این اشکالات قابل رفع است. کمیته امداد همیشه مورد اعتماد مردم بوده و درحال حاضر با طرح محسنین حدود ٧۵٠ هزار حامی  در این مرکز وجود دارد. اشکالات در هر نهادی ممکن است وجود داشته باشد مهم این است که به افکار عمومی توجه کرده و آن را رفع کنیم  عملکرد مسئولان قبل از خود را مورد لطف قرار می دهم و اگر با نقد عملکردشان را زیر سؤال ببریم دور از انصاف است .

وی مجدد علیخانی را مورد نقد قرار داده و گفت: جناب علیخانی توقع از شما بالاست؛ شما مخاطبان میلیونی در داخل و خارج از کشور دارید محبوبیت شما بالاست این ظرفیت را در خدمت اجتماعی به کار ببرید، می دانید چه اندازه ثواب پشت راه اندازی طرح محسنین است ؟ خواهش می کنم از این جوانی، محبوبیت استفاده کنید چرا نباید برنامه شما سالانه پخش شود چرا درماه محرم برنامه ندارید؟ که علیخانی با خنده در پاسخ به این جمله گفت:  ما در ماه رمضان برنامه داریم کلی آدم ناراحت هستند. در ادامه با کمی صحبت میان این دو، پرونده آخرین شب رمضان نیز بسته شد.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و نهم برنامه ماه عسل ۹۴

شب بیست و نهم یکی از شادترین و در عین حال شلوغ ترین شب های ماه عسل بود. دو خانواده پرجمعیت مهمان امشب ماه عسل بودند. خانواده آقای قاسمی به همراه همسر و ۷ دخترشان و خانواده آقای حسینی که به همراه همسر، ۸ پسر و ۱ دخترش حضور یافته بودند.

احسان علیخانی پس از صحبت با والدین دو خانواده، سراغ فرزندان رفت و به مزاح گفت ابتدا سراغ پسرها بروم تا خیالم راحت باشد توبیخ نمی شوم؛ سپس مجری برنامه درمورد شغل، مدرک تحصیلی، شرایط زندگی و تقسیم کارها در خانواده های پرجمعیت با بچه های دو خاتواده صحبتی شاد و مفرح داشت.

در ادامه عروس و دامادهای دو خانواده به دکور کهکشانی ماه عسل وارد شدند؛ البته علیخانی به ضوخی گفت تنها تعدادی از آن‌ها به برنامه آمده‌اند چراکه اگر همه می‌آمدند باید در استادیوم ۱۲ هزار نفری برنامه اجرا می‌کردند.

در پایان علیخانی با افتخار خبر خوبی را بیان کرد و اینکه طرح محسنین پایان یافته و بیش از ۲۷۰ هزار نفر جهت حمایت، داوطلب شده اند.

 ___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و هشتم برنامه ماه عسل ۹۴

این برنامه در شب بیست و هشتم مهمان افراد ناشنوایی بود که با کاشت حلزون شنوایی خود را به دست آورده بودند. این افراد به همراه خانواده و پزشک معالجشان آمده بودند. نازنین ۲۱ ساله نخستین مهمان بود که به همراه پدر و مادرش آمده بود؛ او که نابینا، ناشنوا و لال بود، با تمام این محدودیت ها توانسته بود دیپلم بگیرد؛ چند ماه پیش این عمل روی او انجام شده بود که با توجه به مشکل نابینایی، درمان او کمی زمان بر بود.

امیرحسین که هم اکنون دانشجو است، در شش سالگی عمل کاشت حلزون را انجام داده بود که از نتیجه آن بسیار راضی بود؛ ابوالفضل و ترنم نیز از حاضرانی بودند که از این عمل رضایت داشتند.

در ادامه مهمانان اصلی و اتفاق جالب و دیدنی برنامه رقم خورد. محمدطاها، پسربچه دو و نیم ساله ای به همراه پدر، مادر، برادر، پدربزرگ و مادربزرگش و همچنین دکتر طالع در برنامه حضور یافتند. حدود دو ماه قبل این عمل برروی محمدطاها انجام شده بود و اکنون زمان نصب دستگاه برروی گوش او بود که قرار بود این اتفاق در صحنه ماه عسل رخ دهد.

پس از نصب دستگاه توسط پزشک، پسربچه با شنیدن صدا واکنش نشان داده و شروع به گریه کرد. احسان علیخانی از گریه های بی امان کودک ناراحت شده بود، اما به گفته دکتر این موضوع طبیعی است و عکس العمل اغلب کودکان همین می باشد. در پایان دکتر طالع گفت که این عمل برای پدر و مادر محمدطاها که خود نیز ناشنوا هستند، امکانپذیر نیست، چرا که کاشت حلزون میبایست در سنین کودکی و زمانی که عصبشان کاملاً از بین نرفته، صورت گیرد.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و هفتم برنامه ماه عسل ۹۴

در ابتدای برنامه علیخانی تبریک ویژه ای به خاطر توافق هسته ای گفته و تشکر جانانه ای از تیم هسته ای و رئیس جمهور کرد.سپس اوگفت در طرح محسنین بیش از ۲۵۰ هزار نفر تاکنون ثبت نام کرده اند و این اتفاق بسیار خوبی است.

امشب ماه عسل در قاب کهکشانی خود چند مهمان داشت که همگی به نوعی عجیب و جالب توجه بودند. نخست امیر حسین به همراه پدر و مادرش صحبت کردند. او که از پیش دبستانی وزنش هر سال زیادتر می شود، هم اکنون با یازده سال سن ١۶٠کیلو وزن دارد. برادران دیگر امیرحسین هم ١٢٠ و ١١۵کیلو وزن دارند.
مهمان بعدی اسماعیل بود که ٢٠ کیلو وزن و ١١٠سانتیمتر قد داشت. او با وجود این محدودیت، یک رستوران بزرگ داشت. عمو علی حضور یافت که با ٢۵ کیلو وزن و ٧۵ سانت قد در شهر یزد با شغل پیک موتوری امورات زندگی را می گذراند.

علی رضا مهمان بعدی ماه عسل که دارای حافظه بالایی بوده و به طور مثال تمام استان ها و شهرهای ایران را از حفظ بوده و گوشه ای از توانایی هایش را به رخ بینندگان کشید. او آرزو داشته که در ماه عسل حضور داشته باشد.

فردی که اعضای داخلی بدنش برعکس افراد عادی بود و به طور مثال قلبش سمت راست بود و روح الله که از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود، مهمانان بعدی ماه عسل بودند. روح الله یک وزنه ۶٠کیلویی را با دندان بلند کرد و دورتادور صحنه گرداند. در پایان علیخانی از امیرحسین ١۶٠کیلویی خواست تا مهمان ٢٠ کیلویی را بلند کند و او هم این کار را کرد؛ سپس مجری برنامه گفت که در نظر سنجی ماه عسل شرکت کنید تا بتوانیم عملکرد این چند سال برنامه را از دید بینندگان مورد بررسی قرار دهیم.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و ششم برنامه ماه عسل ۹۴

در ایتدای برنامه مطابق معمول شب های گذشته علیخانی از طرح محسنین گفت ام این بار از روی دیگر سکه؛ او گفت احساسی تصمیم گیری نکنید چرا که ما و بچه ها به این حمایت ها حساب باز کردیم؛ وی همچنین رو به عده ای گفت از شیطنت و سوء استفاده از این طرح در فضای مجازی دست بردارید.

ماه عسل در بیست و ششمین شب خود، تصمیم داشت نگاه متفاوتی به مهاجرین وارد شده به کشور و به خصوص افغان ها داشته باشد. نخستین مهمان امشب یک شاعر افغان و همسرش بود. آقای کاظمی به دلیل حمله شوروی به افغانستان در اوایل دهه ۶۰ به ایارن مهاجرت کرده و چند وقت پبعد با همسرش در مشهد آشنا شده و ازدواج می کند. او دلایل انتخاب ایران برای مهاجرت را وجود پیوندهای دینی و زبانی مشترک میان دو کشور، تشابهات فرهنگی و همچنین تعلق خاطر نسبت به ادبیات ایران برشمرد.

دومین مهمان برنامه محمدباقر به همراه همسرش بود؛ آن ها نیز مهاجر افغان بودند به دلیل اوضاع بد اقتصادی و ناامنی کشورشان به ایران مهاجرت کرده بودند. او که قاری قرآن است، به همراه همسرش به کار ساخت و مونتاژ بدلیجات مشغول می باشد. محمدباقر تأکید کرد که ماه عسل در افغانستان بسیار پربیننده است.

آخرین مهمان امشب ماه عسل، خانمی افغان بودند که در افغانستان معلم و همسرش کارمند وزارت کشاورزی بوده است. اما اکنون در ایران همسرش کارگر ساختمانی است و خودش گاهی حتی کار خدماتی هم انجام می‌دهد. جالب است بدانید که دلیل نیامدن همسر این خانم در برنامه، لزوم حضور در محل کار بود که این موضوع تعجب بسیار احسان علیخانی را برانگیخت. تا جایی که او گفت: این تعهد کاری همسر شما برای من جالبه، اینکه به خاطر کار از حضور در برنامه ما منصرف شده؟!

در پایان مجری برنامه گفت ما نیز در کشورهای بسیاری مهاجر ایرانی داریم و نسبت به آن ها متعصب هم هستیم، پس بهتر است این نگاه را به مهاجرین داخل کشور نیز داشته باشیم.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و پنجم برنامه ماه عسل ۹۴

بیست و پنجمین شب ماه عسل اگر چه به زعم احسان علیخانی قصه ای متفاوت داشت، اما از دید اکثر بینندگان، داستان خاصی نداشته و به تعبیری خسته کننده و کسل آور بود. در ابتدای برنامه صحبت از طرح محسنین شده و مجری برنامه بیان کرد که تاکنون بیش از ۲۰۰ هزار نفر از این طرح حمایت کرده اند.

مهمان نخست خانم نظری بودند که به همراه دوستش آمده بود. ایشان بنابر دلایلی سال هاست جدا از خانواده زندگی می کنند و به دلیل تنهایی، با خانمی که همراهش بود و از معلولیت ذهنی رنج می برد، هم خانه شده و الان بیش از ۱۵ سال است با هم زندگی کرده و دوستی بسیار عمیقی میان آن ها شکل گرفته بود؛ آن ها به گفته خودشان مکمل یکدیگر هستند.

مهمان دوم مادری دلسوز و فداکار اهل قم بود، که با دو فرزندش در برنامه حضور یافت.یکی از فرزندان ایشان معلولیت ذهنی داشت. ایشان که سال ها پیش همسر خود را از دست داده بود، به تنهایی و با تلاش بسیار فرزندان خود را بزرگ کرده بودند. او در پایان از تمام خانواده ها خواست که هرگز فرزندان معلول خود را تنها نگذارند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و چهارم برنامه ماه عسل ۹۴

در ابتدای برنامه احسان علیخانی اعلام کرد تاکنون بیش از ۱۷۵ هزار نفر جهت حمایت از طرح محسنین اعلام آمادگی کرده اند و افراد سرشناسی چون مهدی یراحی، سینا حجازی، میترا حجار، مهدی پاکدل، بهنوش طباطبایی، نرگس محمدی و دانیال عبادی نیز به این جمع پیوسته اند.

شب بیست و چهارم ماه عسل حول مقوله ازدواج جوانان می گشت. نخستین مهمان امشب سید محمد امین جعفری حسینی به همراه همسرش بود. این وکیل تاکنون ٢٧ زوج در آستانه طلاق را باهم آشتی داده بود. در گپ و گفت، این زوج از ماجرای ازدواج خود گفته و همسر ایشان دلیل ازدواجش را مردم داری این وکیل دانستند.

مهمان بعدی ماه عسل خانم مقدمی بودند؛ ایشان در امر ازدواج و وصلت دادن جوانان فعال بوده و زوج های زیادی را به یکدیگر معرفی کرده بود. در ادامه دو زوج در برنامه حضور یافتند. زوج خوشبخت اول به وساطت خانم مقدمی به هم معرفی شده بودند و از زندگی خود راضی بودند. زوج دوم که به همراه فرزندشان حضور داشتند، چند سال پیش در شرف طلاق بودند که خوشبختانه با کمک و وکالت اقای جعفری حسینی از این تصمیم منصرف شده و از زندگی فعلی و تصمیم به ادامه دادن، راضی بودند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و سوم برنامه ماه عسل ۹۴

در ابتدای برنامه احسان علیخانی درخصوص استقبال فراوان و مثال زدنی از طرح محسنین و شرکت بیش از ۱۵۰ هزار نفر در این طرح از جمله افرادی چون حمید گودرزی، پژمان بازغی ، مازیار فلاحی، پرستو صالحی، ماه چهره خلیلی، فریبا متخصص و حدیث میرامینی صحبت کرد.

ماه عسل در بیست و سومین شب در دکور کهکشانی یک مهمان متفاوت، دلسوز و خوش قلب داشت. دکتر نبی، انسان دوست داشتنی و خوش کلامی بودند که قصه خود را اینگونه بیان کردند. او پس از فارغ التحصیلی با توجه به اندرز اساتید، تصمیم به انجام یک کار متفاوت اما به یادماندنی می گیرد. در همین راستا ضمن مشورت با دوستان و همکاران، کارخانه ای راه اندازی می کند که شرط استخدام در آن داشتن سوء پیشینه است. به بیان دیگر افرادی می توانند در این کارخانه مشغول به کار شوند که سابقه زندان داشته باشند.

در ادامه صحبت های گرم و شیرینی از سوی جناب نبی مطرح شده، تا جاییکه علیخانی از او خواست سال آینده مجری‌گری را به عهده بگیرد! دکتر بیان کرد که عاشق همکارانش بوده و هرگز بی معرفتی و خیانتی از سوی آنان ندیده است. در پایان ضمن پخش کلیپی از مراسم باشکوه تشییع جنازه شهید سید جلیل میری ورکی، غواص خط شکن، دو نفر از افراد سوء پیشینه ‌دار به همراه همسرانشان در برنامه حضور یافتند که یکی از آن‌ها در کارخانه دکتر نبی مشغول فعالیت بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و دوم برنامه ماه عسل ۹۴

عباس لاجوردی، مستند ساز ایرانی، تنها مهمان امشب ماه عسل بود؛ او قصه ای عجیب و قابل تأمل از ساخت یکی مستندهایش بیان کرد. داستان این مستند به اهانت های متعدد صورت گرفته به پیامبر بزرگ اسلام مربوط می شد. در جریان ساخت او راهی امریکا شده که با تری جونز کشیش کلیسای فلوریدا که با اهداف سیاسی در یازده سپتامبر دستور به قرآن سوزی داده بود، مصاحبه داشته باشد. اما زمانیکه به آمریکا می رسد موفق به این دیدار نشده و در این باره گفت: “دلم لرزید و با خود گفتم یا رسول الله آمده ام تا دینت را کمک کنم اگر صلاح است یاری ام کن!” فردای آنروز در عین ناباوری این کشیش را در خیابان های نیویورک دیده و با او صحبت می کند. اصلی ترین سؤالی که او از تری جونز پرسیده بوده این بود که آیا قرآن خوانده ای؟ که با پاسخ “نه” او مواجه می شود؛ این مستندساز بیان کرد با آن پاسخ فهمیدم که حرکت او از روی جهالت و نادانی بوده است.

در ادامه بخش هایی از این مستند پخش شده و لاجوردی درخصوص سفر به دانمارک توضیحاتی بیان کرد. هدف از این سفر مصاحبه با کاریکاتوریست ضد اسلام دانمارکی، کورت وستورگارد، بوده که اولین کاریکاتورهای موهن علیه مقدسات مسلمانان وحضرت محمد را به تصویر کشیده است. او گفت زندگی این فرد شبیه سلمان رشدی میباشد و یافتن و مصاحبه با این کارکاتوریست بسیار دشوار بوده اما سرانجام موفق به این کار می شود.

سپس ضمن پخش بخش هایی از این مستند، این مستندساز بیان کرد: صهیونیست ها علیه ایران برنامه ریزی می کنند و هدفشان این است که غرب را در مقابل ایران قرار دهند و او با ساخت این مستند بخشی از این حقایق را به تصویر کشیده است. در انتها همسر، فرزند و دو نفر از دوستان این مستندساز در برنامه حضور یافتند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیست و یکم برنامه ماه عسل ۹۴

نخستین مهمان امشب مادری مهربان بودند. ایشان که به همراه دو دختر خود در برنامه حضور یافته بودند، حدود ۵ سال به بچه های بهزیستی سر زده و از حال و هوای آن ها باخبر می شدند تا اینکه روزی یکی از بچه ها از این خانم تقاضا می کند که او را با خودش به خانه ببرد و پیش آن ها زندگی کند. این بانو با همسر و فرزندانش صحبت کرده و سرانجام آن ها را به این کار راضی می کند تا اینکه زمانی که برای سرپرستی او اقدام می کنند، خانواده دیگری فرزندی او را به عهده گرفته بود؛ لذا آنان که نیت خود را کرده بودند، دختر دیگری را به فرزندی انتخاب می کنند. فاطمه خانم که هم اکنون صاحب پدر و مادر و سه خواهر مهربان و دلسوز شده بود، یکی از همراهان همین خانم بود. او می گفت از زندگی خود خیلی راضی است و گویی به تازگی صاحب هویت شده و حتی اگر پدر و مادر واقعیش نیز بازگردند، حاضر نیست به نزد آن ها برود.

دومین قصه امشب نیز از زبان بانویی فداکار بیان شد. ایشان چند سال پیش با مردی ازدواج می کند که پیش از این ازدواج کرده که همسر قبلیش فوت شده بود. این آقا از ازدواج قبلی خود ۷ فرزند داشت؛ متأسفانه پس از گذشت مدتی، شوهر خانم بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست می دهد. این بانوی دلسوز با وجود اصرار زیاد خانواده مبنی بر رها کردن فرزندان و بازگشت به خانواده خودش، به درخواست شوهرش قبل از مرگ، آن ۷ فرزند را رها نکرده و حق مادری را بیش از هر مادری ادا می کند.

دو بزرگوار دیگر نیز در برنامه حضور داشتند که یک مؤسسه برای کودکان زیر ۶ سال و مؤسسه دیگری برای ۶ تا ۱۸ سال دایر کرده و در این خصوص صحبت هایی کردند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت بیستم برنامه ماه عسل ۹۴

احسان علیخانی در ابتدای برنامه از شناسایی ٢٧٠ هزار کودک که زندگی شبیه عقیل ۸ ساله، مهمان روزهای نخست ماه عسل، گفته و بیان کرد به همین منظور در روزهای آتی سامانه کمک رسانی در جهت حمایت از این کودکان اعلام خواهیم کرد. در ادامه مجری برنامه با افتخار اعلام کرد که نخستین شهید از شهدای دلاور غواص شناسایی شده و با غرور تمام امشب مهمان خانواده و همرزمان این شهید است.

شهید سید جلیل میری ورکی مهمان واقعی بیستمین شب ماه عسل بود. این بزرگوار  یکی از ۱۷۵ شهید غواص و خط‌شکن بود که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسیده‌ و پیکر آنها با دستان بسته پس از گذشت ۲۹ سال از شهادتشان در یک گور دسته‌جمعی در ابوفلوس تفحص شد.

در ابتدا دو تن از همرزمان این شهید در خصوص عملیات کربلای ۴ ، شهادت مظلومانه و اسارت شهدای غواص حقایقی را روایت کردند.در ادامه آیتمی از تشییع پیکر ١٧۵شهید غواص خط شکن پخش شد. پس از آن مادر، همسر، خواهر، برادر و دو فرزند این شهید گرامی در قاب کهکشانی حضور یافتند.

آنها بیان کردند که شهید ورکی در سال۶٠ ازدواج کرده و زمانی که به جبهه می رود فرزند اولش ٢ ساله بوده و همسرش دومین فرزندشان را باردار بوده است. وی در سال ۶۵ در عملیات کربلای  ۴ به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.

پسر شهید در پاسخ به احساسش نسبت به شناسایی هویت پدرش پس از ٢٩سال بیان کرد: فقط ٢سالم بود که پدرم شهید شد؛ قبل از این معنی پدر را نمی فهمیدم  ولی هم اکنون این حس برایم بسیار زیباست. سپس دختر شهید اضافه کرد: لذت پدر داشتن را الان حس می کنم. حاضرم تمام دنیایم را بدهم تا نگاه پدرم را ببینم.

پس از آن آیتمی از لحظه دیدار خانواده شهید ورکی پس از ٢٩ سال با پیکر فرزند شهیدشان پخش شد. این دیدار در شب نوزدهم ماه رمضان یعنی دو روز پیش رخ داده بود؛ در آن مستند مادر بزرگوار این شهید با آغوش گرفتن پیکر مطهر فرزندش پس از سالها انتظار دلش آرام می گیرد و بی دریغ می گرید؛ در حالیکه در این سالها هرگز کسی گریه ی این مادر را ندیده بود. لازم به ذکر است که تشیع پیکر شهید ورکی پنج شنبه ساعت ١٠صبح در کرج برگزار می شود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت نوزدهم برنامه ماه عسل ۹۴

نخستین مهمان امشب ماه عسل جوانی ۲۶ ساله به نام حسین بود. حدود ۵ سال قبل و درست شب قبل از اعزام به سربازی، او به دلیل مستی و سرکشی جوانی، در محله خودشان در شهر مشهد با یک فرد غریبه به طرز بسیار بچه گانه درگیر شده و پس از کتک کاری به خانه خودشان رفته و با آوردن چاقو او را مورد ضرب و شتم قرار داده و فرار می کند. متأسفانه آن شخص به قتل رسیده و حسین پس از شنیدن این موضوع ابتدا به حرم امام رضا رفته و سپس خود را به نیروی انتظامی معرفی می کند. او پس از پنج سال حبس هنگام اجرای حکم قصاص مورد عفو قرار می گیرد و هم اکنون در کیف فروشی مشغول کار است. حسین به همراه خواهر، شوهرخواهر و فردی که در عفو او نقش مهمی داشته، مهمان ماه عسل بودند.

قصه دوم مربوط به خانمی بود که دوست صمیمی برادرش، قاتل برادر عزیزش بوده و او به هیچ عنوان حاضر نبوده که رضایت بدهد. تا اینکه روز قصاص فرا رسیده و از قضا قاتل ۱۸ ساله ای نیز همزمان با قاتل برادرش در همان روز می خواستند قصاص کنند؛ مادر و خانواده قاتل ۱۸ ساله بسیار پریشان و گریان بوده و این خانم نزد خانواده آن مقتول رفته و از آن ها تقاضای عفو می کند که با مخالفت آن ها مواجه می شود؛ سپس این خانم به خاطر آن فرد از خون برادرش می گذرد تا آن ها نیز از خون آن پسر ١٨ساله بگذرند به طوری که  هر دوی آنها از قصاص نجات پیدا می کنند. او در انتها گفت از اینکه خداوند لذت بخشش را به من چشاند بسیار خوشحالم و الان آرامش دارم.

مهمان بعدی ماه عسل جوانی به نام رضا بود. روزی سوار خوردوی شخصی خود بوده که چند نفر به آینه ماشینش می زنند و در مقابل به جای عذرخواهی، به لاستیک ماشینش زده و فحش و ناسزا می دهند؛ رضا از ماشین پیاده شده و به آن ها می گوید که چرا فحش می دهید که در نتیجه آن با هم گلاویز شده و یکی از آن ها با چاقوی ضربه شدیدی به سر رضا می زند که در نتیجه آن رضا مورد عمل جراحی قرار می گیرد و از ناحیه ی حنجره دچار مشکل می شود.

در انتها احسان علیخانی بیان کرد که درست است قصه ی امشب تکراری بود ولی مگر تمام می شود و تمام اتفاقات قصه ی آن ها در عرض کمتر از چند ثانیه رخ داده بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت هجدهم برنامه ماه عسل ۹۴

ماه عسل ۹۴ در هجدهمین شب مهمان یک زوج بوده و آن ها داستان زندگی خود را روایت کردند که به نوع خود جذاب و خواندنی است. محمد در سال ۶۴ به دنیا آمده و زمانیکه ۱۴ سال داشت به پیشنهاد عمویش به همراه خواهر بزرگترش به آمریکا می رود. آن ها مدتی نزد عموی خود زندگی می کنند تا اینکه موفق می شوند با اجاره کردن منزلی، زندگی خود را مستقل کنند.

محمد ضمن ادامه تحصیل به کسب و کار نیز مشعول شده و پس از فارغ التحصیلی موفق به راه اندازی یک شرکت شده که پس از گذشت زمانی موفقیت مالی نسبتاً خوبی نصیبش می گردد. اما متأسفانه او به مرور با مجالس لهو لعب، پارتی های شبانه، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر آشنا شده و خانواده اش نیز مخالفت زیادی نمی کردند. البته صحبت که به اینجا رسید شیطنت هایی از سوی احسان علیخانی رخ داده که همسر محمد را تحریک به برخورد با او کرد.

محمد در ادامه بیان کرد که روزی قصد رفتن به برزیل برای شرکت در کارناوال این کشور که یکی از فاسدترین مراسم های برزیل است را داشتم؛ خواهرم آن روز مرا از زیر قرآن رد کرده و حتی قرآن را نیز به او می دهد که با خودش ببرد. زماینکه به برزیل می رسد، هنگام استراحت کردن تصمیم می گیرد نگاهی به قرآن بیاندازد و معانی فارسی آن را بخواند؛ به گفته خودش ناگهان آیات قران مانند پتکی بر قلب او فرود آمده و دچار سرگشتگی و پریشان حالی عجیبی می شود؛ او دیگر به آن مراسم فساد نرفته و از آنجا راهی جنگل های آمازون شده و در این حین قرآن را می خواند.

او پس از یک ماه زندگی در جنگل های آمازون به آمریکا بازمی گردد و شروع به روزه گرفتن و نماز خواندن می کند و از زندگی سابق و تفریحات ناسالمش فاصله می گیرد، سپس به سفر حج می رود و پس از بازگشت، در لس آنجلس در جلسات آشنایی با امام حسین (ع) شرکت می کند و راه خود را پیدا می کند. محمد که به تعبیر خودش به تازگی مسلمان شده و تولد دوباره یافته است، در همین جلسات با همسرش که از سه سالگی در آمریکا زندگی می کرده آشنا می شود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت هفدهم برنامه ماه عسل ۹۴

نخستین مهمان امشب جوانی خوش سر و زبان به نام عباس از شیراز بود. او سال ها پیش در شهر خود دست فروشی می کرده که پس از اینکه عاشق دختری می شود، پدر دختر مورد علاقه اش به او می گوید باید دست فروشی را کنار گذاشته، به تهران برود و پس از اینکه مکانیک ماهری شد به شیراز برگردد تا با ازدواج آن ها موافقت کند. او نیز به تهران رفته و همان شبی که به شیراز باز می گردد، شب عروسی آن دختر بوده و تلخ ترین شب زندگی عباس رقم می خورد. او مجددا دست فروشی را شروع می کند که شهرداری شیراز بساطش را جمع کرده و مجبور می شود به روستای خود یعنی بوانات برود. روزی دو آلمانی به طور اتفاقی مهمان آن ها شده که با وجود بسیار فقطرانه و محقر بودن خانه، از فضا و غذایی که همسرش درست کرده بود بسیار خوششان آمده و حدود دویست هزار تومان یعنی درآمد چند ماه عباس به او پرداخت می کنند. سال بعد نیز مهمان پنج آلمانی دیگر می شود که او به مرور خانه خود را گسترش داده و روستا را به یک روستای توریستی تبدیل می کند.

صادق دومین مهمان شب هفدهم ماه عسل بود؛ او در لیست معروف سفر ۲۰۱۵ به مریخ ثبت نام کرده و جزو آن صد نفر بود؛ این سفر هیچ گونه بازگشتی نداشته چرا که تنها فناوری رفت وجود دارد و برای بازگشت مواردی درنظر نگرفته اند. این جوان دلیل خود را کنجکاوری و دغدغه علمی بیان کرد؛ دو نفر از دوستان صادق که مشوق او نیز بودند هم در برنامه حضور داشتند.

در ادامه آیتمی پخش شد که که زندگی خانواده ای را نشان می داد که ۷۴ سال در کوه زندگی کرده و نه شناسنامه داشتند و نه حتی یک بار به شهر آمده بودند. سپس آقای بهمن یار، پدر همین خانواد، به همراه آقای ایزدی، شخصی که آن ها را پیدا کرده بود در برنامه حضور یافته و در این زمینه مقدار صحبت کردند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت شانزدهم برنامه ماه عسل ۹۴

شانزدهمین شب ماه عسل تنها یک قهرمان داشت به نام حاج محمد! در ابتدا ایشان در صحنه حضور نداشتند و برخی از همراهانشان آمده بودند؛ هر یک از آن ها صفتی را در مورد او به کار برد: جسارت، قدرت، شجاعت، صبوری، انرژی. سپس کلیپی از حاج محمد پخش گردید که او را در حال کشاورزی نشان می داد.

در ادامه خودش به دکور کهکشانی ماه عسل ۹۴ وارد شد. او گفت من بی نرمز هستم و اگر الان روی ویلچرم به خاطر اعتقادم هست. قهرمان قصه امشب گفت که با اجازه پدرش به جنگ رفته البته با شرط گرفتن دیپلم؛ او در زمان جنگ قطع نخاع شده بود ولی هرگز یکجا بند نبوده و انرژی و انگیزه خود را از دست نداده بود.

حاج محمد هنگام درمان در آلمان، کتاب های درسی را مرور کرده و پس از بازگشت به ایران با شرکت در کنکور رشته حقوق قبول شده که به علوم سیاسی تغییر داده بود. در ادامه صحبت هایی میان او و احسان علیخانی درمورد جوان های امروز و دیروز صورت گرفته که حاج محمد تفاوتی بین آن ها ندید جز نداشتن تشویق و روحیه کافی برای جوان های امروزی!

حاج محمد یک سؤال جالب از احسان علیخانی پرسید که درد و دل های او باز شده و چند دقیقه ای صحبت کرد؛ علیخانی در پاسخ به این سؤال که چقدر حقوق می گیرد گفت: درآمد من برای یک سال دویدن و کار کردن برای اجرای این برنامه ۴۵ میلیون تومان است. ما باید ۴ساعت حرف بزنیم و کلی سخت گیری و فشار بعد حقوقم را می دهند. احسان در ادامه گفت: وقتی شاد و خوشحال حرف می زنیم، میگویند دروغ گفت وقتی از آسیب و حقیقت میگوییم، میگویند تلخی هستید!

مجری ماه عسل در ادامه گفت: من میدونم چه زمانی توی دستمون هست و قبول میکنم ما اشتباه کردیم و عذر میخواهم ومن می دونم میلیون ها مخاطب داریم و اگر بفهمم خاطر مردم مکدر میشه میرم؛ من ۳۵ شب هست که خانوادم را ندیدم و روی مبل دفتر خوابیدم چون با بچه ها مشغول کار بودیم؛ من بابت اشتباهمون عذر میخواهم وما اگر هستیم به خاطر شما هاست و روایت قصه های مردم و اگر شما ها دوست ندارید، خداحافظ!

___________________________________________________

خلاصه قسمت پانزدهم برنامه ماه عسل ۹۴

نخستین مهمان امشب ماه عسل پسری ۲۳ سال بود که زمانیکه ۹ سال داشت ناگهان احساس ضعف شدیدی کرده و پس از مراجعه به پزشک و تشخیص نادرست و تجویز داروی اشتباهی تا نزدیکی کما پیش می رود؛ پس از آزمایشات بیشتر متوجه می شوند که او سرطان خون دارد؛ او با وجود سن کم ولی با داشتن انگیزه بالا، شیمی درمانی را آغاز کرده و برای مدتی وضعش بهبود می یابد. تا اینکه پس از گذشت چندین ماه، پزشک ها از او قطع امید کرده و تصمیم به قطع کردن دستگاه از او می گیرند؛ اما عمویش که بسیار به فریدون علاقه مند بوده پیراهن او را از اردبیل به مشهد برای شفاعت می برد و پس از اینکه به اردبیل بر می گردد؛ سلامتی او رو به بهبود می یابد. جالب است بدانید که او هم اکنون در سلامت کامل به سر برده و حدود ۷ سال است که هیچ دارویی مصرف نمی کند.

در ادامه دو پسر و دو دختر نیز به جمع اضافه شدند؛ این بچه ها همگی مبتلا به بیماری های خونی و سرطانی بودند اما مالامال از انرژی و انگیزه! ستاره خانم که ۱۳ سال دارد، هم اکنون نیز تحت درمان بوده وپس از خدا، پدرش را منشأ این امید می داند. سپس ثریا خانم ۹ ساله، آقا یاسین ۶ ساله و امید از آرزوها و رؤیاهاشون گفتند و اینکه به زودی سرطان را شکست می دهند.

پس از صحبت بچه ها، کلیپی از محمد علیزاده در محک پخش شده و سپس چند تن از بازیکنان تیم فوتبال ۹۸ از جمله رهبری فر، خداداد عزیزی، نیما نکیسا، محمد نوازی، رضا شاهرودی و سیروس دین محمدی به روی صحنه ماه عسل آمدند. این نفرات به همراه علی دایی، کریم باقری و مهدی مهدوی کیا، کمپینی راحت انداخته که تاکنون با سفربه شش شهر و دربیمارستان های مخصوص بیماران سرطانی، بازی های خیریه باکودکان انجام دادنده که ضمن روحیه دادن به آن ها، جشن گلریزان برگزارکرده تا این کودکان وخانواده هایشان با خیالی آسوده تر به فکر درمان بیماری فرزندان باشند. در ادامه نیز هریک از این ورزشکاران، درمورد این کار و حس و حال خودصحبت کردند.

در پایان هر کدام از بچه از آرزوها و آینده خود گفته که ستاره وثریا می خواهند پزشک شوند، یاسین دوست دارد دانشمند شود و امیدنیز عاشق بازیگری است. در نهایت ثریا دعاکرد که هم پروتز پایش خوب شود وهم بقیه کودکان سلامت باشند و ستاره نیز ظهور امام زمان و سلامتی همگی را آرزوکرد.

___________________________________________________

خلاصه قسمت چهاردهم برنامه ماه عسل ۹۴

چهاردهمین صفحه ماه عسل ۹۴ نیز ورق خورد؛ امشب احسان علیخانی میزبان چند پدر بزرگ و مادر بزرگ مهربان و دوست داشتنی بود. نخستین مو سفیدان امشب، ۷۲ سال از زندگی مشترکشان گذشته و الان خانم ۸۹ ساله و همسرشون ۹۴ ساله بودند. جالب است بدانید که چندی قبل بانوی محترم مدرک طب سنتی در دانشگاه تهران گرفتند.

دو پدر بزرگ عزیز به همراه نوه هایشان نیز در برنامه حضور داشتند؛ یکی از آن ها از لحاظ جسمی بسیار سالم و فعال بوده و با وجود ۷۴ سال سن، هنوز کوهپیمایی می کردند و به گفته خودشان بیش از ۳۰ مرتبه قله دماوند را فتح کرده بود؛ مو سفید دیگر هم اکنون در سن ۸۴ سالگی دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد مهاباد بوده و علاوه بر آن دو مدرک لیسانس دیگر نیز داشتند.

آخرین مهمانان امشب، تازه عروس و دامادای بودند که البته رکورد مسن ترین عروسی را داشتند؛ آقا داماد ۹۲ سال و عروس خانم ۶۷ سال داشتند. این زوج یزدی که فقط یک ماه از آغاز زندگی مشترکشان می گذشت به همراه چند تا از نوه ها و نتیجه هاشون آمده بودند و به زندگی بسیار انگیزه و امید داشتند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت سیزدهم برنامه ماه عسل ۹۴

قصه شب سیزدهم ماه عسل حول محیط زیست می چرخید. نخستین مهمان امشب محیط بانی به نام هادی بود که به شغل خودش عشق می ورزید و بسیار مسئولیت پذیر و پرتلاش بود. او تعریف کرد که روزی خبر دادند در منطقه ای شکار صورت گرفته و سریعاً به همراه همکارانش خود را به آن نقطه رساند که با چهار شکارچی مسلح مواجه شدند؛ یکی از آن ها از ترس خود را باخته و به جلوی پای آن ها افتاد اما سه نفر دیگر به محیط بانان تیراندازی کرده و سه تیر به آقا هادی اصابت کرد.

مدعوین بعدی امشب، پدری مهربان و دوست داشتنی به همراه دو پسرش بودند؛ آن ها به شغل دامپروی مشغول می باشند. آن ها تعریف کردند که یک شب پلنگ به گله آن ها حمله کرده و حدود ۴۰ بره را کشته و تعدادی را هم با خود می برد؛ در این هنگام پسر کوچکتر اسلحه خود را برداشته که به سوی پلنگ شلیک کند که پدرش مانع از این کار شده و به او می گوید که این حیوان بسیار کمیاب است و نسلش در حال انقراض است.

مهمان بعدی قسمت سیزدهم، شکارچی بسیار قهاری بودند که چند وقت قبل به طور کامل شکار را کنار گذاشته اند که داستان آن از این قرار بود؛ روزی چند کبک را شکار کرده و به خانه می آورد که به طور اتفاقی دختر سه ساله اش کبک های بی جان و خونین را دیده و پس از گریه فراوان با پدرش قهر کرده و حتی شام نمی خورد؛ روز بعد از پدرش می خواهد تفنگش را باسنگ بشکند و هیچ وقت به شکار نرود و این مرد نیز به همراه چندین شکارچی دیگر با سنگ تفنگ خود را می شکنند و حتی آن را نمی فروشند.

آخرین داستان این قسمت مربوط به شکارچی دیگری بود؛ افشین در این زمینه گفت، روزی تعدادی دراج (نوعی پرنده) شکار کرده که محیط بان او را دستگیر و راهی دادگاه می کند؛ افشین با توجه به استرس فراوانی که نسبت به آنتن زنده داشت، تا همینجای قضیه را بیشتر نتوانست تعریف کند و قاضی محترمی به جمع اضافه شده تا مابقی قصه را بیان کنند؛ در ادامه او بیان کرد که به جای بریدن زندان و جریمه برای افشین، قرار تعویق صدور حکم متهم استفاده شد؛ این بدان معنی است که به مدت یکسال به متهم فرصت دادند در ازای ادا کردن دو شرط، از حکم صادره معاف گردد؛ شرط اول این بود که به عنوان محیط بان افتخاری محیط زیست معرفی شده و در این حرفه مشغول به کار گردد و شرط دوم هم ارائه تحقیقی جامع درخصوص پرندگانی که در دریاچه تالاب زندگی می کنند تا بدین ترتیب به این حیوانات علاقه بیشتری پیدا کند. افشین نیز این دو شرط را به نحو احسنت انجام داده و هم اکنون ضمن معاف شدن از حکم صادره، محیط بانی با تجربه ودلسوز شده است.

___________________________________________________

خلاصه قسمت دوازدهم برنامه ماه عسل ۹۴

ماه عسل در شب دوازدهم میزبان سه زوج از استان های تهران، البرز و کهگیلویه و بویر احمد بود. زوج تهرانی حدود ۲۴ سال از زندگی مشترکشان گذشته و دلیل ازدواج خود را پذیرفتن خواسته های طرف مقابل بیان کردند؛ آقا در ابتدا پیمانکار بوده که در سال ۸۰ با بلندپروازی تصمیم به راه اندازی فروشگاه کت و شلوار در شهرهای مختلف کرده که با ورشکستگی و بدهی فراوان مواجه می شود؛ او مجبور به فروش تمام زندگی خود شده و کل دارایی اش را از دست می دهد و با ابن وجود طلبکارها آسایش خانواده اش را گرفته و در نهایت مجبور به فرار کردن بدون اطلاع به همسرش می شود. خانم او نیز به اجبار به منزل پدرش می رود تا اینکه حدود ۴ ماه بعد اتفاقی با خواهر شوهرش صحبت می کرده که صدای همسرش را می شنود و پس از صحبت با هم، تصمیم می گیرند با عشقی که در میانشان است، زندگی خود را مجددا بسازند و از صفر شروع کنند.

زوج دوم از کهگیلویه و بویر احمد بودند؛ سه سال از ازدواج آن ها می گذشت و درست در روزی که متوجه می شوند خانم باردار است یک اتفاق دردناک برای آقا می افتد؛ او در طی حادثه سقوط آسانسور، از ناحیه کمر آسیب فراوان دیده و اکنون ویلچرنشین شده است. همسرش که عاشق او و زندگیش است؛ تمام کارهای زندگی را برعهده گرفته تا آب در دل شوهر و دخترش تکان نخورد. البته خودش اظهار می کند که یک سال ماندن هنر نیست بلکه ده سال دیگر هم اگر مرا توانستید برروی این صندلی دعوت کنید، اونموقع کاری کرده ام.

آخرین زوجی که در قصه دوازدهم ماه عسل ۹۴ حضور داشتند، ۴ ماه از عقدشان گذشته بود؛ آن ها سالیان قبل همسایه و هم بازی دوران کودکی بودند که با نقل مکان کردن خانواده پسر، به طور کامل ارتباط آن ها قطع می شود. طی حادثه ای دختر خانم حدود ۴ سال قبل ویلچر نشین شده بود؛ چند ماه پیش آقا پسر به طور اتفاقی دختر را برروی ویلچر می بیند که مجددا عشق بچگی هایش سر باز می زند. در ادامه با چندین ماه مخالفت از هر دو خانواده، نظر مساعد آن ها را جلب کرده و با هم عقد می کنند.

در نهایت مستند جذابی از محمد پیوندی و حامد میرفتاحی پخش گردید که داستان زندگی حسین آقا کوه کن را نشان می داد که در یکی از کوهستان های کردستان برای خود در دل کوه غاری ساخته بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت یازدهم برنامه ماه عسل ۹۴

یازدهمین شب ماه عسل پیرامون افرادی گذشت که یک روش منحصر به فرد برای زندگیشون انتخاب می کنند. نخستین مهمان امشب خان جوانی بودند که برخلاف بسیاری از بانوان یک مسیر دشوار و عجیب برای زندگیشون انتخاب کرده بودن و آن هم ریاست معدن زغال سنگ بود؛ جالب اینجاست که پدر ایشون کارگر، مادرشون خانه دار، برادرانشون شغل ازاد و خواهرشون بوتیک داشتند. این بانوی جوان سال ۸۴ و پس از فراغت از تحصیل در همین رشته دانشگاهی، در محیط کارگاه مشغول به کار شده و در سال ۸۵ به عنوان ریاست معدن انتخاب می شوند؛ البته در ابتدا مقاومت های زیادی به خصوص از سمت کارگران وجود داشته اما امروز پس از گذشت چند سال از این ماجرا ایشان خود را کاملاً در محیط کار اثبات کرده و چه بسا کارهایی که به لطف زحمات و وجود وی انجام شده است.

دومین مهمان امشب آقای جوانی بودند که یک شغل عجیب و صد البته ترسناک داشتند؛ ایشون در ارتفاع ۴۰۰ میتری به بالا در برج میلاد، شیشه ها را تمیز می کردند؛ جالب اینجاست که او مدت ها شغل خود را از خانواده پنهان کرده بود که یک روز اتفاقی یکی از اقوام او را در حال کار کردن دیده و فیلم از او گرفته و به مادرش نشان می دهد؛ خانواده به خصوص مادرش با او مخالفت می کنند ولی او عاشق شغلش است و به این راحتی زیر بار حرف آن ها نرفته و به این کار ادامه می دهد.

سومین نفر آقا پسری بوده که دارای مدرک مهندسی کامپیوتر است اما شغلش مانکن ثابت است؛ بدین معنی که به عنوان مانکن ویترینی در مغازه ها و پاساژها جهت جلب توجه حاضرین می ایستد. جالب اینجاست که او رکورد هم زده و بیش از ۳ ساعت در یک ویترین به صورت ثابت ایستاده است. البته یک بار هم شخصی برای مطمئن شدن از اینکه او واقعاً مانکن هست یا خیر، آب جوش رویش می ریزد.

دو نفر بعد که در پیش روی احسان علیخانی قرار گرفتند شغل جالب اما شادی داشتند؛ مهمان چهارم آقای جوانی بودند که نقش ساقدوش داماد را بازی می کردند؛ یعنی با یک لباس شیک و موجه در کنار داماد قرار می گرفتند تا او را راهنمایی کنند. مهمان پنجم خانم جوانی بوده که کار پوزیسین عروس انجام می دهند؛ بدین معنی که برای ژست عکس و سناریوی فیلم عروسی طراحی می کنند.

اما آخرین مهمان امشب باز هم شغلی عجیب اما ترسناک داشت؛ دختر جوانی که موتورسوار دیوار مرگ می باشد. او از سه سالگی برروی موتور نشسته و از پنج سالگی توسط پدرش به صورت حرفه ای آغاز به آموزش می کند. البته به گفته خودش دو سال است که به دلیل شرایط جامعه به او مجوز اجرا نداده اند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت دهم برنامه ماه عسل ۹۴

ابتدا باز هم صحبتی از دلاوری های آن بیست و سه نفر پیش کشیده شده و پس از مشاهده پست صحنه شب قبل، داستان اصلی شب دهم ماه عسل آغاز گردید. مهمان نخست خانمی بودند که دارای ۴ فرزند بوده و همسر و پسر بزرگ این خانواده که ۲۴ ساله بود اعتیاد داشتند؛ پسر این خانم بسیار او را مورد آزار و اذیت قرار داده و چندین بار تلاش کرده که او را ترک داده وبه کمپ برده بودند ولی نه تنها موفق نشده بلکه از خانه نیز فرار کرده بود.

دومین مهمان خانمی بودند که چندین سال معتاد بوده و حتی پس از دستگیری شوهرش، فروشنده مواد مخدر نیز می شود و به گفته خودش زمانی مواد را به فرزتدانش ترجیح داده و حتی کارتن خواب نیز شده بود ولی الان ترک کرده و از شرایط فعلی بسیار راضی بود؛ سومین مهمان آقایی بودند که ایشان نیز ترک کرده بودند و البته به گفته خودش تا جایی پیش میرفته که از روی توهم بالا قصد کشتن همسرش را نیز می کرده است.

در ادامه اتفاق جالبی افتاده و پسری به جمع اضافه شده که پسر مهمان اول بودند و او ۶ ماه بود ترک کرده و به خاطر خجالت به خانه بازنگشته بود. پس از آن احسان علیخانی گفت چند وقت پیش یک شب را معتادان خیابانی گذراندند و حال آقایی در جمع حضور داشت که بیان کرد پس از ۳۴ سال امروز پاک شده و این مورد را مدیون بچه های ماه عسل بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت نهم برنامه ماه عسل ۹۴

قسمت نهم ماه عسل ادامه قصه شب قبل بود؛ داستان دلاوری اسیران جوان زمان جنگ تحمیلی. ابتدا خلاصه ای از شب گذشته بیان شده و سپس علیخانی در مقابل نویسنده کتاب آن بیست و سه نفر نشست؛ البته از مهمانان شب گذشته تنها تعدادی موفق شده بودند که امشب نیز مجددا حضور داشته باشند. سپس مستند ملاقات این افراد با صدام مجدداً پخش گردید.

جناب یوسف زاده در ادامه در مورد اعتصاب گفتند و اینکه شخصی به نام ملاصالح به عنوان مترجم آن ها انتخاب شده و زندانبان چند بار به آن ها گفته بوده که دست از اعتصاب بردارند ولی آن ها فقط در صورت رسیدن به خواسته هاشون به این کار رضایت می دادند و در نهایت او دستور می دهد که آب خوردن و دستشویی رفتن را نیز از آن ها منع کنند که پس از گذشت پنج روز، دو تا از اسرا بیهوش شده و مابقی نیز در وصعیت بسیار نابسامانی به سر می بردند که در نهایت مجبور می شوند به خواسته آن ها گوش داده و آن ها را به اردوگاه منتقل کنند.

در ادامه قصه، ملاصالح به صحنه ماه عسل وارد شد؛ قصه او بسیار شنیدنی و عجیب بود؛ او قبل از انقلاب به همراه یکی از اسرای عراقی زندانی بوده و پس از انقلاب نیز در زمان جنگ خودش اسیر می شود و حزب خلق عرب از عراقی ها میخواهند که او را به آن ها تحویل دهند که با وساطت هم سلولی قبلی خود که در آن زمان از افسران عالی رتبه عراقی بوده ، او به عنوان مترجم و اسیر در اختیار عراقی ها باقی می ماند. سپس او خودش کاری میکند که در اردوگاه ایرانی ها اسیر شود که پس از بازگشت به میهن او را به عنوان خائن به اشتباهی مجددا زندان می کنند تا زمانیکه ابوترابی روحانی مبارز ایرانی به مسئولین نامه زده و می گوید من از جانب همه ایرانیان شرمنده ملاصالح هستم و او هیچ گونه خیانتی نکرده است و بلکه آبروی اسرا را نیز حفظ کرده و پس از آن او آزاد می گردد.

___________________________________________________

خلاصه قسمت هشتم برنامه ماه عسل ۹۴

قسمت هشتم ماه عسل پیرامون ۲۳ اسیر جوان جنگ تحمیلی بود؛ در صحنه کهکشانی امشب ۲۱ نفر از ۲۳ نفر حضور داشتند و یکی از آن ها شهید شده و یکی به دلیل کسالت نتوانسته بود به برنامه بیاید. احسان علیخانی از سه نفر از مهمانان خواست که به نمایندگی از بقیه رو در روی او قرار بگیرند. یکی از آن ها نویسنده کتاب آن ۲۳ نفر بود ! این ستارگان در سنین ۱۳ تا ۱۸ سالگی به اسارت درآمده و هر یک با ترفندی خود را به جبهه جنگ رسانده بود؛ یکی با قائم شدن زیر صندلی قطار، یکی با تهدید و حتی دیگری با دروغ!

داستان اصلی این ۲۳ نفر از آنجا مورد توجه همگان قرار گرفته بود که در زمان اسارت با فیلمبرداری از لحظات خوشی و تفریح آنان و پوشاندن لباس نو و تمیز بر تن آن ها، عراقی ها سعی می کردند جوی روانی علیه ایران درست کرده و اینگونه نمایش دهند که آن ها به اجبار به جنگ آمده اند؛ اما این نیرنگ هیچگونه اثری نداشت تا اینکه صدام دستور می دهد که آن ها را پیش او ببرند.

در ادامه مستند ملاقات آن ها با صدام پخش شده و سپس علیخانی با تک تک آن ها درباره این ملاقات صحبت کرد؛ یکی از عکس یادگاری با صدام گفت؛ دیگری از نقشه خفه کردن صدام؛ اعتصاب غذا و شکنجه شدن نیز از اتفاقات بسیار تلخ آن روز بود.

علیخانی در پایان قسمت هشتم در حالیکه کتاب آن بیست و سه نفر را در دست داشت، از این جمع قول گرفت برای برنامه فردا شب نیز به همراه ملا صالح حضور داشته باشند؛ او گویی حق بزرگی بر گردن این جمع دارد؛ پس پرونده قسمت هشتم بازمانده تا فردا شب …….

___________________________________________________

خلاصه قسمت هفتم برنامه ماه عسل ۹۴

شب هفتم ماه عسل یک اتفاق جالب داشته و آن هم خواستگاری احسان علیخانی به صورت زنده بوده که در ادامه این ماجرا را حتما بخوانید؛ قصه امشب پیرامون بچه های بهزیستی گذشت؛ نخستین مهمان حامد بوده که پدر و مادرش زمان کودکی از هم طلاق گرفته بودند و او به تازگی لیسانس وکالت گرفته است. بهزاد نیز از دیگر بچه های بهزیستی بود؛ او که عاشق خوانندگی و بازیگری است تمام تلاش خود را کرده که در این راه قرار بگیرد اما به دلیل کمبود امکانات موفق نشده و حالا نیز در یک شرکت مهندسی مشغول به کار می باشد.

پس از صحبت های بهزاد مستندی از زندگی حامد و ساناز در بهزیستی پخش گردیده و سپس مرد بزرگواری به جمع اضافه شده که مؤسس این مرکز بوده و بچه ها به او آقا جون می گفتند؛ آقا جون درخصوص چگونگی شکل گیری مؤسسه و آمار آن توضیحاتی بیان کرد. او گفت که در این مؤسسه افراد بالای هجده سال را نگه داری می کنند و تلاش دارند با آموزش دادن به آن ها، مسیر تحصیل و درس را برای آن ها هموار کنند.

در ادامه ساناز نیز به جمع مهمان ها پیوسته و از حال و هوای بخش دختران مؤسسه صحبت کرد. پس از آن آقا جون در مورد ازدواج ها و اتفاقات خوبی که در این مؤسسه می افتد صحبت کردند که احسان علیخانی رو به حامد کرده و از او پرسید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر؟ که حامد در پاسخ با خجالت گفت یکی از دختران همین مؤسسه را برای ازدواج انتخاب کرده است که نام او را از آقاجون پرسید. سپس با یک حرکت غیرمنتظره، علیخانی گوشی موبایل را برداشته و با همان دختر خانم تماس گرفته و از او خواستگاری کرد؛ در ابتدا با طفره رفتن های دختر خانم مواجه شده ولی در پاسخ به این سؤال که ایا به حامد علاقه دارد او گفت که مسلماً این حس متقابل هست و پس از آن صدای سوت و کف حاضرین و عوامل پشت صحنه بلند شد.

آخرین صحبت های مهمانان کمی تلخ بوده و پیرامون بی مهری ها و نگاه های ناراحت کننده برخی از مردم بوده که دلیل عدم حضور برخی از بچه ها نیز همین موضوع بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت ششم برنامه ماه عسل ۹۴

قسمت ششم ماه عسل ابتدا با صحبت های احسان علیخانی پیرامون کینه ورزی و اینکه این روزها بهتر است کینه ها را دور بریزیم آغاز گشت. در ادامه نخستین مهمان های این شب آفا و خانمی بودند که دختر اول آن ها پس از ازدواج قصد سفر به خارج کرده و زمانیکه صاحب دو فرزند بودند، ابتدا به اندونزی رفته و سپس به صورت قاچاق و از طریق دریا راهی استرالیا می شوند که متاسفانه قایق آن ها غرق شده و تنها یکی از فرزندان این خانواده ۴ نفره زنده می مانند.

داستان بعدی حکایت آقایی بود که یک بار قصد مسافرت به خارج به صورت غیرقانونی کرده اما تا ترکیه رفته و موفق نشده و مجدداً به ایران بازگشته و پس از مدتی با فرد به ظاهر معتمدی آشنا می شوند و تمام دارایی خود را به ایشان می دهند ولی پس از یک هفته او ناپدید شده و تمام اموال را بالا می کشد.

مهمان بعدی آقایی بودند که در استرالیا آرایشگر بوده و زندگی خوبی داشتند اما با توجه به اینکه خانوادشان ایران بودند، به کشور بازگشتند. در ادامه با خانمی آشنا گشته که تمام خانواده اش آمریکا بوده و برای مدتی نیز ایشان به آمریکا می روند، اما با توجه به تفاوت های فرهنگی و اخلاقی تصمیم می گیرند به ایران باز گردند.

جناب دکتر مهرمنش مهمان بعدی ماه عسل بودند؛ ایشان از دوران دبیرستان و بیش از سی سال خارج از کشور بودند و در آنجا دکترای روانشناسی و جراحی قلب میگیرند ولی باز هم به وطن بازگشته تا به ایرانیان خدمت کنند. در پایان نیز با پخش مستندی از پروفسور سمیعی، احسان علیخانی بیان کرد که هویت و ریشه میتواند تنهاترین دلیل برای ماندن در مملکت باشد.

___________________________________________________

خلاصه قسمت پنجم برنامه ماه عسل ۹۴

شروع قسمت پنجم با تغییری در تیتراژ برنامه و اضافه شدن هنرمندان و تصاویر مردم آغاز گردید. قصه اول مربوط به خانم نصیری بوده که یک شیرزن واقعی است؛ او ۲۳ سال پیش ازدواج کرده و یک فرزند دختر دارد؛ همسرش سال ۸۵ به دلیل بیماری مفصلی و پوستی که این خانم به آن دچار بوده، طلاق گرفته و آن ها را به طور کامل رها می کند و از آن زمان به بعد این بانو به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد. وی طی این سال ها شغل های مختلف و به عبارتی مردانه از جمله جوشکاری و رانندگی تاکسی انجام داده و هم اکنون نیز به شغل جالب و شاید عجیب نانوایی مشغول است. بدون تردید تلاش و پشتکار او میبایست سرلوحه زندگی بسیاری از افراد و به خصوص جوانان قرار گیرد.

دومین مهمان امشب پسر بچه ای ۸ ساله بوده که با توجه به بیماری پدرش و از طرفی اعتیاد مادرش که هم اکنون نیز در کمپ است، بار مخارج زندگی را به دوش کشیده و صبح به درس مشغول شده و پس از مدرسه جوشکاری می کند تا هزینه دارو و مخارج مادر و هزینه های زندگی را تأمین کند.

در این قسمت ماه عسل، دو ماه دیگر نیز حضور داشتند؛ نخست آقای صادق زاده بودند که تمام کار و زندگی خود را رها کرده و به تهران برگشته بودند تا از مادر خود که آلزایمر داشتند مراقبت کنند؛ نفر بعدی نیز خانمی بودند که مادر ایشان نیز به فراموشی مبتلا بودند و با توجه به اینکه خودشان نیز سرطان داشتند، به اجبار مادر خود را به سرای سالمندان برده بودند اما هر روز به ایشان سرکشی می کردند.

___________________________________________________

خلاصه قسمت چهارم برنامه ماه عسل ۹۴

اولین مهمان این قسمت دکتری حاذق و با اخلاق بود؛ ایشون که مدرک خود را از ایتالیا دریافت کرده بودند، در خارج از کشور حضور داشتند و به نوعی سفیر محبت و دوستی بوده و در کار خیر از جان خود مایه میگذارند؛ جالب توجه است که حدود پنج سال پیش ایشان به طور کامل به کشور باز می گردنند تا دین خود را نسبت به هموطنانش نیز ادا کند و به گفته خودش به شهر ها و روستاهای مختلف سفر میکند تا مردم را به صورت رایگان درمان کند.

دومین مهمان قسمت چهارم خانم معلمی بزرگوار بودند؛ ایشان با عشقی که به کودکان داشتند، در جاهای دورافتاده به تدریس پرداخته و علاوه بر آن تمام تلاش خود را برای کمک کردن به آن ها خرج می کرد؛ او که به گفته خودش دانش آموزانش را همانند فرزند خود داست دارد؛ بارها برای رفع مشکلات و بیماری ها، آن ها را به همراه خود به تهران آورده و درمان نی کرد. نکتع جالب توجه اینجاست که این معلم گرانقدر با توجه به داشتن اطلاعات و دانش بالا و تألیف چند کتاب، پیشنهادهای بسیاری خوبی جهت تدریس حتی از دانشگاه نیز داشت.

سومین مهمان امشب ماه عسل، بانوی بزرگواری بودند که راننده آژانس فرودگاه مهرآباد هستند؛ ایشان در مسیر بازگشت به فرودگاه، با خانم بارداری مواجه میشوند که سراسیمه در گوشه خیابان بوده و هیچ کس نیز کمک درخور توجهی به او نمی کرده؛ وی با وجود اینکه در مسیر بازگشت حق سوار کردن مسافر را ندارند، عواقب آن را به جان خریده و تمام عزم خود را برای کمک به خانم باردار جزم می کند؛ به چند بیمارستان رفته که به دلیل اینکه هزینه آن ها بالا بوده، در نهایت بیمارستانی را پیدا می کنند که ظاهراً هزینه زایمان نیز رایگان تمام می شود.

همانطوریکه مطالعه فرمودید شب چهارم ماه عسل، شب شیرین و پرحلاوتی بوده و یادآور اینست که هنوز فداکاری، محبت و دلسوزی در میان مردم جایگاهی دارد.

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

___________________________________________________

خلاصه قسمت سوم برنامه ماه عسل ۹۴

در ابتدای این قسمت احسان علیخانی صحبتی درخصوص اینکه در صف خدا باید ایستاد کرده و سپس با تشکر از عوامل پشت صحنه و مهمان های دیشب، فیلمی مربوط به قسمت قبل پخش گردید و پس از آن علیخانی وارد دکور کهکشانی ماه عسل شد.

احسان در همان ابتدای صحبت با مهمان ها، گفت که موضوع درخصوص زیبایی است ولی همه ما طرفدار زیبایی هستیم و به هیچ عنوان مخالفتی با آن نداریم و سپس کلیپی در مورد خود زشت بینی جوانان پخش شد. نخستین مهمان شب سوم خانمی بود که ده سال پیش، جهت همراهی یکی از دوستانش برای تزریق ژل رفته که در آنجا به پیشنهاد دکتر، خودش نیز این کار را انجام می دهد؛ سه روز پس از این تزریق جهت تخلیه مجددا به دکتر مراجعه می کند چرا که در زیر پوستش احساس می کرده که چیزی شبیه مار حرکت میکند؛ پس از تخلیه زیر پوست او به شدت چرک کرده و مجبور به بیش از ۱۵ عمل شده و علاوه بر این بیماری شدید قندی هم میگیرند؛ تمام این عوامل باعث میشود که او به شدت منزوی شده و همیشه با ماسک در جامعه حضور داشته باشد. در حالیکه به گفته خودش و پسرش که در این برنامه حضور داشت، او پیش از این بسیار فعال و کاری بوده است.

یکی دیگر از مهمان ها، پسر جوانی بوده که برای پلیپ به دکتر مراجعه کرده بود که در کنار آن عمل زیبایی هم انجام داده و از این عمل بسیار راضی بود. دختر جوانی هم در برنامه حضور داشت که با وجود اینکه هیچگونه نیازی به عمل زیبایی بینی نداشت، اما به این کار بسیار اصرار داشت. خانم دیگری نیز حضور داشتند که بوتاکس انجام داده و از نتیجه کار رضایت داشتند.

زهره حمیدی، بازیگر سینما و تلویزیون، نیز از مهمان های این قسمت بودند؛ او خاطره ای تلخ از پسرش، حامد، تعریف کرد؛ او اهل ورزش بوده و به باشگاه بدنسازی میرفته که در آنجا با آمپول های هورمونی آشنا می شود و با وجود اینکه از ضرر آنها اطلاع داشته اما باز هم مصرف می کند که منجر به سکته قلبی و مرگ او میگردد.

مهدی یکی دیگر از مهمان های شب سوم بود؛ این پسر جوان برای عمل پلیپ به دکتر مراجعه میکند که البته بعداً متوجه میشود که تکنسین بوده، و قبل از عمل به او پیشنهاد میشود که عمل زیبایی هم انجام دهد که پس از انجام این عمل بینی او کیپ شده و برای عمل دوم مراجعه میکند که پس از انجام عمل دوم و حین باز کردن گچ، بخشی از گوشت دماغش نیز کنده شده و بینی او فرم بسیار ناجوری به خود میگیرد. مهران رجبی، بازیگر طنز سینما و تلویزیون، نیز در برنامه حضور داشته که درخصوص عمل زیبایی بینی بین او و احسان علیخانی گفت و گوی طنزی برقرار شده و او بیان کرد که هیچ مشکلی با بینی خود ندارد. در پایان از دختری که قصد عمل داشت مجددا سؤال گردید که آیا باز هم قصد عمل دارد یا خیر که او کمی مردد شده بود.

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

___________________________________________________

خلاصه قسمت دوم برنامه ماه عسل ۹۴

پس از پخش تیتراژ و گپ و گفت اولیه احسان علیخانی، او گفت که بسیاری از مردم قصه دیروز را خودکشی تعبیر کرده اند، اما وی بیان کرد که مهدی (سوژه قصه دیروز) می دانسته که نمی میرد و فقط می خواسته عشق خود را به رخ بکشد! سپس پشت صحنه قسمت اول و اهدای تندیس به مهمان ها توسط محمد پیوندی پخش شد.

در ادامه ضمن پخش کلیپی از شهدای غواص، علیخانی نیز در این زمینه صحبت هایی را مطرح کرده و سپس وارد قاب کهکشانی ماه عسل شد. در بخش اول داستان یک مادر و دختران دوقلویش حضور داشتند؛ داستان آن ها از این قرار بود که حدود ۱۸ سال پیش زمانیکه این مادر، دخترانش را به دنیا می آورد، یکی از آن‌ها (نجمه) را به خانواده ای یزدی که صاحب فرزند نمی شدند، می دهد؛ یکی از اقوام نزدیک نجمه چند ماه پیش به او میگوید که خانواده اصلی دیگری دارد که حدود ۱۰ ماه پیش کاملاً این موضوع برای او آشکار شده و با خانواده حقیقی خود اشنا می گردد و در عین حال در کنار پدر و مادر یزدی خود باقی مانده و با آن ها زندگی می کند.

بخش دوم برنامه داستان دختری بود که زمان کودکی در جنگ حلبچه خانواده اش را گم کرده و به پرورشگاه فرستاده می شود؛ او با توجه به تفاوت هایی که با خانواده داشته پس از مدتی پی میبرد که خانواده دیگری داشته است که به کمک آقا و خانمی که در برنامه نیز حضور داشتند، خانواده اصلی خود را پیدا میکند؛ او متوجه میشود که پدر و مادرش در زمان جنگ شهید شده و سه خواهر و یک برادر داشته که برادرش نیز گم شده است؛ دو تا از خواهرهای او نیز در برنامه حضور یافته بودند. در پایان احسان علیخانی بیان کرد که هرکدام از ما یک گم شده داریم؛ حسن ختام برنامه نیز تیتراژ پایانی بود.

___________________________________________________

خلاصه قسمت اول برنامه ماه عسل ۹۴

سرانجام پس از شایعات و گمانه زنی های مختلف، اولین قسمت ماه عسل ۹۴ با اندکی تأخیر در ساعت هفت و ربع به روی آنتن شبکه سه رفت. نخست دعای فرج با صدای احسان علیخانی پخش شده و پس از آن کلیپی کوتاه با موضوع ایزد منان پخش گردید؛ پس از آن مجری برنامه به روی آنتن آمده و ضمن تبریک فرارسیدن رمضان ۹۴ و احوالپرسی با رفقا و بزرگترها، از زنده یاد مرتضی پاشایی با پخش تیتراژ سال ۹۳ یادی کرده و در ادامه تیتراژ ۹۴ با صدای امیر علی بهادری به نام “یه جاده یه سفر یه ماه عسل” پخش گردید.

در ادامه مهمان های برنامه که یک فرد مجرد و چند زوج جوان بودند در دکور کهکشانی برنامه معرفی شدند؛ سوژه های اصلی این قسمت پس از کمی صحبت معرفی شدند؛ سپس با مرور تیتراژهای چند سال گذشته مهدی یراحی به سراغ قصه اصلی رفتند. حدود ۵ سال پیش مرد جوان به خاطر از دست دادن مادرش بسیار پریشان احوال بوده، که در این حال همسرش احساس می کند که به او بی اعتنا شده است و پس از دعواهای بسیار از شوهرش می خواهد که عشقش را به او ثابت کند؛ از آنجاییکه مرد فشارهای روحی بسیاری را تحمل میکرده در پاسخ همسرش، خود را از طبقه دوم خانه پایین می اندازد که به کما رفته و چندین ماه بهبود یافتن او ادامه پیدا می کند؛ نکته جالب توجه اینجاست که هیچ کدام از خانواده ها این قصه را به طور دقیق نمی دانستند و این برای نخستین بار بود که بازگو می شد؛ این زوج جوان به تازگی نیز صاحب فرزندی شده و زندگی خوبی را کنار یکدیگر دارند. این برنامه با صدای احسان خواجه امیری به پایان رسید. دو جمله مهم احسان علیخانی در قسمت اول : ۱-تنها زبونی که نمیشه ترجمه کرد زبون عاشقیه. ۲-واسه اثبات عشق باید خودمونو از ارتفاع غرور و تکبر بندازیم نه از تراس.

عکس های منتخب برنامه ماه عسل ۹۴

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94 ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94 ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

عکس مهمانان ماه عسل ۹۴

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94 ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

احسان علیخانی مجری ماه عسل

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

توضیحات احسان علیخانی در مورد درآمدش از ماه عسل

احسان علیخانی از بی‌ مهری عده قلیلی گلایه کرد که غیر منصفانه انگشت اتهام را به سمت تیم سازنده ماه عسل نشانه گرفته ‌اند و از هر گونه تهمت، توهین و افترا فروگذار نکرده‌اند. وی گفت: صدا و سیما این روزها بودجه ندارد، اما کارشناس زیاد پیدا کرده است. جهت اطلاع آنهایی که فکر می‌کنند سازمان صدا و سیما، خانه پدرم است و ما را متهم به استفاده از بیت‌المال می‌کنند می‌گویم که برنامه حامی مالی دارد و ما به هیچ وجه بدون نظارت مسئولین شبکه، مجاز به انجام کاری نیستیم. تمام گروه و عوامل با زبان روزه و در اوج گرما تلاش می‌کنند تا یک ساعت برنامه روی آنتن برود و مزد کارشان را دریافت می‌کنند؛ اما این حجم از اتهام‌ها و توهین‌ها دل عوامل ماه عسل را می‌ شکند. حداقل این یک ماه تهمت نزنید، توهین نکنید و به ناحق قضاوت نکنید.

علیخانی ادامه داد: در حال حاضر درامد فیلم برداری مجالس عروسی از یک تهیه کننده با سابقه ی تلویزیون بیشتر است، برخی گمان می کنند تلویزیون خانه ی پدر بنده است. بی معرفتی و صحبت‌هایی که در اطرافمان می بینیم ومی شنویم دل انسان را به درد می‌آورد. حرفهایی که منطبق با واقعیت نیست. من نباید در مورد بحث مالی برنامه حرفی می زدم چراکه سازمانی داریم که قاعده ی ان مشخص است

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94 ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

پشت صحنه ماه عسل ۹۴

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

عکس مهمانان ماه عسل ۹۴

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94 ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94
مهمانان قسمت اول

ماه عسل 94 , عکس ماه عسل 94 , مجری ماه عسل 94

متن آهنگ تیتراژ ابتدایی ماه عسل ۹۴

از خودم به تو قراره چی بگم

تو هم اگه نخوای باهام کنار بیای

من قرار دردم و به کی بگم

کم رسیدم از خودم به حس تو

هوای رفتن راه روشنه

هیشکی به پای من نمیشه مثل تو

یه جاده یه سفر یه ماه عسل

یه سقف که از ستاره پره

هم مسیر بهشت منو تو عشقه جدا شده از دلهره

یه جاده یه سفر یه ماه عسل

یه سقف که از ستاره پره

هم مسیر بهشت منو تو عشقه جدا شده از دلهره

انگار داره بارون میزنه

حس آروم شدنه …

تیتراژ ماه عسل 94 , تیتراژ ابتدایی برنامه ماه عسل 94 با صدای امیر علی بهادری

لینک دانلود آهنگ تیتراژ ابتدایی ماه عسل ۹۴ با صدای امیرعلی بهادری

.

.

.

متن آهنگ تیتراژ انتهایی ماه عسل ۹۴ – بغض

دست منو بگیر حالم جهنم
از حس هر شبم هر چی بگم کم

بغضم غرورم و یاری نمیکنه
این گریه ها برام کاری نمیکنه
هرشب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی تو زمین زمین
بد تر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که تو همیشه خاطره هامی
تو که چه نباشی جه باشی باهامی
همه وجود من آرومه با تو
واسه یه لحظه غذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمی گیره هیچ کسی تو قلبم جاتو
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا بدتر از حال من نیست
دردی تو زمین بدتز از همین درد تنها شدن نیست

ماه عسل 94, دانلود تیتراژ ماه عسل 94

لینک دانلود تیتراژ پایانی ماه عسل ۹۴ با صدای احسان خواجه امیری

.

.

.

ماه عسل 94 , برنامه ماه عسل 94 , احسان علیخانی 94 , ماه رمضان 94

———————————————————-

 ماه عسل ایام رمضان ۹۴ هر شب ساعت ۱۹ به مدت ۷۵ دقیقه

منبع : امازینگ


دانلود تیتراژ ماه عسل ۹۶ , ماه عسل ۹۶

۴۹۸ دیدگاه‌ها

  1. سلام برنامه ماه عسل بسیار برنامه خوبی ممنونم از برنامه خوبتون مجری برنامه احسان علیخانی

  2. سلام….خیلی دلم واسه احسان جان وبرنامه زیباش تنگ شده.امیدوارم امسال هم بتونم قشنگ برناما ی زیبای ماه عسلشو ببینم.امیدوارم هرجاهستی سالم وسلامت وموفق باشی آقا احسان علیخانی مجری پرتوان وبااستعداد کشورمون.خیلی دوست داریم….عیدوهم بهتون تبریک میگم.سال پرخیر وبرکتی رو براتون آرزومندم…

  3. یا من بیام پیشتون….کدام صفحه هستین ازی

  4. اونجا هم خلوته،،،،

  5. چت پرناز ۹۸ هستم تورو خدا بیاد اونجا،،،من اونجا احساس غریبی میکنم ،،،اونجا یه نوشین بود یه دفعه گفتم ،،ایوا نوشین تویی،،،دختره گفت من تورو نمی شناسم،،،جان من بیاید،،،،

  6. پرنازو پیداکردم…اونجا که صفحه شبیه چت قبلی هستش،،،، اره ازی؟؟؟؟؟بگو کدام سایتی؟؟؟؟؟

    • زهرا عزیزم آره دیگه…اونم یه چت رومه مث چت رومه قبلی…با این تفاوت که اونجا مال یکی دیگه اس…هیچی دیگه, ثبت نام کن بیا توش بحرف…مث چت روم قبلی…

  7. مرسی ازی گل……

  8. زهرا پرناز نه آیناز !!بخدا نمیدونم زهرا …اصن یادم نیس چطوری رفتم ثبت نام کردم!خیلی وقت پیش ثبتنام کرده بودم بخدا…ولی فک کنم اینجوری باشه که مثلن اسمتو مینویسی بعد یه عدد به آخر اسمت اضافه میکنی…و این میشه رمزت…
    توضیحشو خودش بالای صفحه نوشته …

  9. ازاده من امروز باعرض معذرت نمیتوانم البته شاید نتوانم فرداسا عت سه پرنااااااااااز منتظرممممممممممم خرجووووووووووووووووونم

  10. من نبودم چقده عوض شده اینجا!!

  11. اقا احسان خیلی خوشگلی قدر خودتو بدون

    درضمن برنامه ماه عسل خوب نیست ………..عالیه

  12. این چه مهمونایی که دعوت می کنید …همینمون مونده که باید ببیایم از این افغانی ها دفاع کنیم ..بودجه مملکتو صرف اجرای برنامه برای این افغانی ها میکنین که چی؟؟؟ هر چی بیکاری و بدبختیه از وجود همیناست …

  13. ازاده جونم بخدا ببخشید من الان تو چتم میدونم بد فولی کردم امما معذرت بخدا ناخاسته ش

  14. سلام میخواستم بگم یه چندروز برنامتون دیر شروع میشه ها حواستون باشه….

  15. چقد اینجا عوض شده من نبودم!

  16. عاشق خودتو برنامتم احسان جوووووووووون خسته نباشییییییین

  17. قربون احسان و برنامش بشم من خسته نباشییییییییین

  18. ممنون از برنامه خوبتون ….مخصوصا مادر سید جلیل اومده بود تو برنامه خیلی جذاب بود

  19. آقای ادمین چرا نمیشه الان درستش کنین ؟؟؟
    بابا من بخاطر خودتونم!بخاطر حفظ آبروتون!!
    هر کی بیا اینجا رو ببینه,دمشو میذاره رو کولش و ده برو که رفتیم………
    والا راس میگم…
    اصن نمیشه نظر داد خو!

  20. سلام ازاده مگه قرارنبود جمعه یعنی امروزبریم چت پسچرانمیای منتظرم اگه نیومدی شنبه ساعت یک منتظرم

  21. ادمین جون خودت اینجا رو درستش کن! مگه همون شکل قبلی چش بود آخه ؟؟کامنتا قاطی شدهههههههه
    اااااه
    مائده حواسم هس عزیزم!میاااام…
    بستگی داره کیو میخای بیاری؟!!حالا کی هس؟

  22. وااااااااااااه چرا اینجا این شکلی شده!!!؟ ادمین محترم دقیقا داری چیکار میکنی ؟؟ چرا این صفحه اینجوری شده؟؟؟؟؟؟؟؟

  23. ماه عسل حرف نداره امیدوارم اینجور برنامه هایی صرفا تو ایام رمضان پخش نشه

  24. یاااااااعلیییییی….چه خبره اینجاااااا چ عوض شده

  25. سلام میخوام بدونم چرا وقتی رو پاسخ میزنم ارور میده لطفا…
    سایت قبلش بهتر بود ج بدید ممنون.

  26. باشد گلم بیایی ها راستی یه رفیق تازه بیارم واستون هااااا؟ چی؟؟

  27. من نیدونم چه کاری اخه تا بعد از ظهر سایت مثه گل بود که چی این کارو کرده خدا میدونه …..

  28. ازی چرا این شلکی شده پیج ها؟؟؟؟؟

  29. سلام برنامه عالی بود لایک داره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.