امازینگ / اس ام اس جدید / اس ام اس عاشقانه / گلچین شعرهای عاشقانه و زیبای ۹۲

گلچین شعرهای عاشقانه و زیبای ۹۲

گلچین شعرهای عاشقانه و زیبای ۹۲

گلچین شعرهای عاشقانه و زیبای 92

عشق یعنی دو کبوتر پرواز
عشق یعنی دو قناری آواز
عشق یعنی من و یک دنیا حرف
عشق یعنی تو و یک عالم راز
عشق یعنی من و صد زاری چشم
عشق یعنی تو و یک مژگان ناز
عشق یعنی دو غزل تنهایی
مثنوی های پر از سوز و گداز
عشق یعنی دو نگه یک برخورد
عالمی حرف ولی در ایجاز
عشق یعنی سخن دل گفتن
به اشارت به کنایت به مجاز
عشق یعنی تو مرا می رانی
من به صد حوصله می آیم باز
بی تو من کهنگی یک پایان
با تو من تازگی صد آغاز

***********************

امواج سینه ی تو به من یاد داده است
دریا بدون موج که دریا نمی شود
دریای بیقرار ، تو اسطوره نیستی
اسطوره با مبالغه افسانه می شود
جایی که عقل مانع پرواز آدمی ست
عاقل تر آن کسی ست که دیوانه می شود
پروانه از شراره ی آتش به هیچ وجه
“پروا” نکرده است که پروانه می شود
من با تو سوختم که بدانم چه می کشی
“احساس سوختن به تماشا نمی شود”

***********************

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان دریا تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه ، هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد تو آیینه های شعر ، سنگم میزنند
دل به هر آیینه هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

***********************

عاشقم اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش پا به قلب من دیوانه نهادی
تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقت آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ، منِ دلداده به آهی
بنشستیم تو در قلب و منِ خسته به چاهی
گنه از کیست ؟ از آن پنجره باز ؟ از آن چشم گنه کار ؟
از آن خنده معصوم یا از آن لحظه ی دیدار ؟

***********************

به تاوان کدامین جرم تنم سنگ بلا خورده ؟
سکوتم حرفها دارد ، ببین در من خوشی مرده
ببین ای خوب دیروزی ، کجا بودم کجا هستم
تو که همدرد من بودی ، ببین با غم چه بشکستم
چه ها گفتند و نشنیدم ، بدی کردند و بخشیدم
ز تیغ گریه اشکم ریخت ، ولی باز با درد خندیدم
***********************
چه روزها که از غمت به ش‍ِکوه لب گشوده ام
و ناامید گفته ام که اشتباه کرده ای
چه بارها که گفته ام به قاب عکس کهنه ات
دل مرا شکسته ای ، ببین گناه کرده ای
ولی تو باز بی‌صدا درون قاب عکس خود
فقط سکوت کرده ای فقط نگاه کرده ای !!!

***********************

بی تو تنها مانده ام من ، بر دلم رحمی بکن
شانه ام سنگین شد از غم ، درد دوری چاره کن
روز و شب در فکر دیدار تو من پژمرده ام
با نگاهی صد بهاران را به قلبم هدیه کن
حسرت دیدار چشمت سوز آه این دل است
تا که آه از من بگیری سوی من رخ جلوه کن
آب شد از دوریت شمع وجودم بی وفا
وعده ها دادی تو صدها ، یک ز صد را ساز کن
میروند ثانیه ها پی در پی هم ، ای خدا

تا به کی تنها دلم میماند اشکم پاک کن ؟

***********************

وقتی که دنیا دود شد شاید فراموشت کنم
کاشانه ام نابود شد شاید فراموشت کنم
آسان ز دستم داده ای ، باشد به این هم راضیم
وقتی که اشکی رود شد شاید فراموشت کنم
هرگز ز دستت این چنین سیلی به احساسم نخورد
باشد بزن بدتر بزن اما به دستانت قسم
وقتی که تارم پود شد شاید فراموشت کنم …

***********************

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی تو دست از این سر و سامان کشیده ام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سِفله دو چندان کشیده ام
بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام
دور از تو ماه من همه غم ها به یک طرف
وین یک طرف که منت دونان کشیده ام
ای تا سحر به علت دندان نخفته شب
با من بگوی قصه که دندان کشیده ام
جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم
افسوس نقش صورت ایوان کشیده ام
از سرکشی طبع بلند است شهریار

پای قناعتی که به دامان کشیده ام

***********************

اگر که درد از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق لبالب شود به لب برسد
شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد
که هی سه نقطه بچینی اگر… ولی… شاید…
کسی نمی آید ، نه ! کسی نمی آید !

***********************
عاصی شدم ، بریده ام از این همه عذاب
از گریه های هرشبه ام روی رختخواب
ده سال می شود که برایم غریبه ای
ده سال می شود که خرابم فقط خراب
شاید تو هم شبیه دلم درد می کشی
شاید تو هم همیشه خودت را زدی به خواب
از من چه دیده ای که رهایم نمی کنی ؟
جز بیقراری و غم و اندوه و اعتصاب ؟
جز فکرهای منفی و تصمیم های بد
جز قرصهای صورتی ضد اضطراب ؟
اصلا تو بهترین بشری ، من بد بدم !
بگذار تا فرو بروم توی منجلاب

***********************

سیرم از زندگی و از همه کس دلگیرم

آخر از این همه دلگیری و غم می میرم

پرم از رنج و شکستن، ‌دل خوش سیری چند ؟

دیگر از آمد و رفت نفسم هم سیرم

هر که آمد، دل تنهای مرا زخمی کرد

بی سبب نیست که روی از همه کس می گیرم

تلخی زخم زبان و غم بی مهری ها

اینچنین کرده در آیینه هستی پیرم

بس که تنهایم و بی همنفس و بی همراه

روزگاریست که چون سایه بی تصویرم

دلم آنقدر گرفته است، خدا می داند

دیگر از دست دلم هم به خدا دلگیرم!

***********************

دلم که تنگ میشود نظر به ماه میکنم

به تو که فکر میکنم حواس پرت میشوم

شبانه روز یکسره من اشتباه میکنم

بهانه گیر و عاصی از خود و زمانه میشوم

تمام عمر خویش را فقط گناه میکنم

گرفته تیغ را به دست و مسخ مرگ میشوم

و خون سرخ خویش را خودم مباح میکنم

دریغ سهم من فقط درون چاه بودن است

ولی درون چاه هم تو را نگاه میکنم

هزار گونه وسوسه سیاه میکند مرا

بدون هیچ واهمه فقط گناه میکنم

***********************

گفتم تو فرهاد منی
گفتی تو شیرینی مگر؟
گفتم خرابت میشوم
گفتی تو آبادی مگر؟
گفتم ندادی دل به من
گفتی تو جان دادی مگر؟
گفتم ز کویت میروم
گفتی تو آزادی مگر؟
گفتم فراموشم مکن
گفتی تو دریایی مگر؟
گفتی تو دریایی مگر؟؟؟!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.