امازینگ / فرهنگ و هنر / تلویزیون / نگاهی به سریال پر طرفدار شاهگوش ساخته داوود میر باقری

نگاهی به سریال پر طرفدار شاهگوش ساخته داوود میر باقری

نگاهی به سریال پر طرفدار شاهگوش ساخته داوود میر باقری

شاهگوش , سریال طنز شاهگوش , داوود میر باقری , نقد و بررسی سریال شاهگوش , دلایل موفقیت سریال شاهگوش

برای اقبال «شاهگوش» می توان دلایل بسیاری ردیف کرد؛ از تمکن مالی تهیه کنندگان خصوصی این مجموعه که باعث شد هر بازیگری با هر نوع دستمزدی پایش به شبکه نمایش خانگی باز شود و بخشی از قصه را به عهده بگیرد، تا ابعاد خبری و رسانه ای فراوانی که در حوالی مجموعه و حتی هنگام ضبط قسمت های اولیه رخ داد، اما آنچه می خوانید، خلاصه نکاتی است که شاهگوش را مقبول طبع مردم کرده، بی آنکه تابلو باشد.

به هر طرفدار شاهگوش که بگویید یک تکیه کلام از سریال بگو، نمی تواند! چیزی یادش نمی آید. این نشانه تفاوت طنزی است.

کمدی متفاوت

بخند بی دلیل

به هر طرفدار شاهگوش که بگویید یک تکیه کلام از سریال بگو، نمی تواند! چیزی یادش نمی آید. این نشانه تفاوت طنزی است که میرباقری از آن بهره می برد. عادت سریال های ۹۰ شبی است که با تکیه کلام میزان نفوذشان را در عامه مردم بسنجند و آرام آرام جا بیفتند ولی میرباقری از این کار سر باز زده و جای خالی چنین ترفندی را – شاید – با تیپ های متنوع پر کرده. شاهگوش می خواهد بخنداند ولی همچنین از لودگی یا شوخی های بی پروا هم دوری کند. میرباقری می خواهد از میانه طنزهای قاسم خانی طور، مدیری وار و تلویزیونی روش، راه جداگانه ای برای خودش ایجاد کند. موفق شدن یا نشدنش، بحث دیگری را طلب می کند.

شکستن خط قرمز

تابوهای پوشالی

شوخی با پلیس یکی از تابوهای همیشگی سینما و تلویزیون است. هر چند نمونه های کوچکی از آن را قبل ترها در مومیایی ۳ (محمدرضا هنرمند) دیده بودیم ولی اشاره مستقیم به نیروی انتظامی و شوخی با محیط و کارکنان کلانتری، از آن اتفاق هایی است که با چراغ سبز پلیس رخ داده و دست میرباقری باز گذاشته شده برای ساختن فضایی شاد و پرشوخی! حالا این مجمع ببوها را (اصطلاحی از خود سریال) بگذارید کنار شوخی با خواننده آن ور آبی، خواندن ترانه هایی خاص، همگون سازی با دادستانی متنفذ سابق و … میرباقری که به دلیل سابقه خوبش، از اعتماد فراوانی برخوردار است، با ذائقه سنجی متناسب سراغ نقاط حساس مردم رفته و تابوهایی را می شکند که نه هنجارشکن لقب بگیرد و نه مجموعه اش به محاق افتد اما در عین حال برای مردم تر و تازه باشد و خط شکن!

کارگردانی

استادی به نام داود

«شبکه نمایش خانگی به قبل و بعد از شاهگوش تقسیم می شود.» این حرف ایوبی رییس سازمان سینمایی در مراسم رونمایی از شاهگوش بود. این ادعا البته پربیراه هم نیست چون نوع کار میرباقری نشان می دهد که برای او شبکه نمایش خانگی، تلویزیون و سینما فرقی ندارد و در همه آنها وسواس را جای داده. شاید تزریق همین ظرافت جزیی نگری سینمایی باعث شود تا سطح توقع مخاطبان بالا برود.

هر چه از قسمت های شاهگوش گذشت، این دقت سنجی نه تنها کاهش نیافت بلکه بیشتر هم شد. انگار که ابعاد و تاثیرگذاری این رسانه جدید بیش از قبل برای میرباقری عیان شد و با بهره گیری از بازخوردها، برخی ایرادات در ضرباهنگ داستان را برطرف کرد و هر قسمت را یکدست شده تحویل باز داد. کسانی که در قسمت های اول و دوم سریال به خواب آور بودن شاهگوش ایراد می گرفتند، الان کوتاه آمده اند؛ هر چند این معضل کامل برطرف نشده و اشکال به قصه کم توانش برمی گردد که گره های مختلف ایجاد نمی کند و کند پیش می رود.

بازیگران خوش سابقه

از هر جایی، ستاره ای

شاهگوش، سریال پربازیگری است. این نکته درباره اولین سریال داود میرباقری نکته عیانی است؛ حتی بازیگر پرتوانی چون اکبر عبدی در نقش رحمان در پایان همان قسمت اول می میرد ولی نامش برای یک قسمت هم که شده در تیتراژ و پوستر شاهگوش عنوان می شود. حضور عبدی، تنابنده، اصلانی، آذرینگ، گلچین، طباطبایی، توسلی و … ترکیب متنوعی است از بازیگران مشهور؛ بازیگران کارکشته تئاتری، سینمایی، تلویزیونی و سیمرغ گرفته و حتی چهره های جوان و جویای نام. همین مجموعه که برخی نام ها را برای اولین بار در کنار هم قرار داده، فضای جدیدی برای مخاطبان و البه تبلیغات حاشیه ای سریال ایجاد کرده است.

بازیگران پرتوانی که با سابقه تیپ سازی های موفق به شاهگوش آمده اند تا مخاطب را جلب کنند. کافی است نگاهی بیندازید به «هادی کاظمی» در نقش زهره یا «احمد مهرانفر» در نقش صولت خنجری که توانسته اند با بازی درخور توجه شان فضای کلانتری را نجات دهند و خنده بر لب بینندگان بنشانند.

حالا اینها را بیفزایید به بازی پرکشش «محسن تنابنده» که هر نقشی را از آب و گل درمی آورد و جان می بخشد، یا حمید آذرنگ که لهجه کرمانشاهی و تیک عصبی اش را به خوبی جا انداخت. حالا اگر بازیگران دیگری جای آنها بازی می کردند، می توانستند تا این حد موفق باشند؟

تنوع کاراکترها

من لهجه دارم

جدا از بازی بازیگران توانا و امتحان پس داده، سریال پر از کاراکترها و تیپ های متنوع است؛ از جاهل زندانی و مشتری های کله پزی گرفته تا سرباز عشق صدا و متوهم و … انگار که نویسندگان این مجموعه تلاش کرده اند تا از هر نوع تیپ و سلیقه ای، نماینده ای در مجموعه شان داشته باشند و این روند را هم ادامه دهند/ افزودن هانیه توسلی برای تامین روح بانوی ایده آل، حضور رضا کیانیان در نقش مربی کشتی گیر خاص، دختر سرکش و هنجارشکن، مزاحم خیابانی سوشک صفت و انبوهی تیپ های مختلف از جامعه، باعث شده تا در کلانتری ۱۰۰ ملت (انتخاب اسم کلانتری را هم که دارید؟) ما با معجونی مواجه باشیم که نمونه هایی کاریکاتوری را به نمایش می گذارد. از طرفی، حضور همین تیپ ها با لهجه های مختلف می خواهد همه قشرها و قومیت ها را در این معجون خودساخته شریک کند. کرمانشاهی ها، مازنی ها، ترک ها و تیپ های لهجه داری که بعدها به داستان پا می گذارند، اثبات همین ادعاست.

معجزه گریم

دستان پرتوان

اولین عکسی که از این پروژه منتشر شد، نشانه ای از قدرت نمایی عبدالله اسکندری بود. گریم سنگین محسن تنابنده که او را شبیه خواننده آن ور آبی کرد. لک و پیس خاص احمد مهرانفر تا هیچ نشانی از ارسطو نداشته باشد و … اسکندری که در مختارنامه، قدرتش را در گریم های سه بعدی به رخ کشیده بود. در این مجموعه تلاش عجیبی دارد تا شبیه سازی انجام بدهد و آدم ها را شبیه آدم های معروف کند.

البته انتشار تصاویر بعدی از شاهگوش نشان داد که اسکندری تمایلی ندارد کارهایش را بیش از این رونمایی و خبری کند ولی وقتی تصویر گوش شکسته و موی فر کیانیان منتشر شد. نشان داد که اگر داستان در هر قسمت کاراکتر جدید رو می کند. باید منتظر سورپرایزهای اسکندری و تیمش باشیم تا معجزه ای نشان دهد و از بازیگران شناخته شده. آشنایی زدایی کند. بی شک یکی از عوامل موفقیت تیم شاهگوش، اتاق کوچک گریم است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.