امازینگ / اس ام اس جدید / دل نوشته های عاشقانه و غمگین شهریور ۹۲

دل نوشته های عاشقانه و غمگین شهریور ۹۲

saddly text

دل نوشته های عاشقانه و غمگین شهریور ۹۲

قهوه را خورد و فنجان را شکست

چای را نوشید و لیوان را شکست

عاشقش بودم، دل من را شکست

او نمک خورد و نمکدان را شکست

حال، او هست لایقِ آنچه که هست

لایقِ بودن با آدمهای پَست

من هم مست از مِی و سیگار بدست

زیرسیگاریم کجاست؟!

یادم آمد، لعنتی آنرا شکست!

پُر زِ خاکستر شده این قاب عکس.. راستی عکسمان را یادت هست؟؟

این یکی به دست من خواهد شکست…!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،

در حالیکه گویی ایستاده بودم !

چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،

در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !

به همین سادگی …

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

شب اما برای من است،

وقتی فکر می کنم این وقتِ شب

مگر چند نفر بیدارند؟

و از میان آنانکه بیدارند،

مگر چند نفر به تو فکر می کنند؟

و از میان آنانکه که بیدارند و به تو فکر می کنند،

مگر چند نفر می توانند،

صبح فردا شماره ات را بگیرند،

و این شعر را برایت بخوانند؟

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دست همیشه برای زدن نیست ….

کار دست همیشه مشت شدن نیست …..

دست که فقط برای این کار ها نیست …..

گاهی دست میبخشد …..

نوازش میکند ….. احساس را منتقل میکند …..

گاهی چشمها به سوی دست توست …..

دستت را دست کم نگیر ……!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

میز دو نفره را اشغال میکنی…یک صندلی خالی می ماند…

دو فنجان چای سفارش می دهی

یک فنجان کنار دستت…دست نخورده باقی می ماند…

تمام کوچه های شهر را قدم می زنی….

قد یک نفربین خودت و دیوار فاصله میگذاری …

آدم با یک سیب هوایی شد

من با این جاهای خالی ، نشوم ؟

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

برای عوض کردن دنیا

نیازی به خواندن روزنامه های سیاسی نیست

نیازی به تغییر رئیس جمهور و هیأت دولت نیست

و نیازی به تجمعات بیش از دو نفر نیست

گاهی

تنها دو نفر می توانند

تمام دنیا را مثل یک حبه قند

در فنجانی چای به هم بزنند…!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

خوش به حالت دنیا تسلیم شما دو نفره من اما هر نیرویی رو که پیدا کردم مخالف بود دنیا مخالف بود حالا این منم که مثل یه حبه قند دارم تو چای دنیا حل میشم.گناه دارم شاید:

عمری ز پی مراد ضایع دارم

وز دور فلک چیست که نافع دارم

با هرکه بگفتم که تو را دوست شدم

شد دشمن من وه که چه طالع دارم

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

از دل تنگ گنهکار برآرم آهی آتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست می کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم

بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم

خورده ام تیر فلک باده بده تا سرمست عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم

گفتی اگه دلت گرفت سکوت کن نمیتونم دارم خفه میشم چیکار کنم سیگار خوبه؟

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بی​تو چون خواهم خفت

گاهی یه مورچه میتونه سقف بلند ارزوهاتو خراب کنه

به همین راحتی…

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

من

هر روز،

کنج این کافه می نشینم و

شعر داغ می نوشم!!

و به آدمهای صامتی نگاه میکنم

که تنهاییشان را

با سیگاری به هم

تعارف می کنند…!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

فال گرفتم

نام تو آمد کنار نامم…

حال که نام تو سند خورده به نام دیگری…

مانده ام…..

فالگیر اشتباه کرده بود…؟؟؟

قهوه …قهوه نبود…؟؟

من اشتباه شنیدم..؟؟

یا…..

تو اشتباه رفتی…!!!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

هے رفیــق !

ازتوچـﮧ پنهاכּ

آدم ها آنقـدر دورم زده انـد

ڪـﮧ بعیـد نیست

یڪے ازهمیـכּ روزها

میـدانے رابـﮧ نامـم ڪننـد !

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دنیا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

هیچ کس اینجا گم نمی شود

آدمها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

آنچه به جا می ماند

رد پایی است

و خاطره ای که هر از گاه

پس می زند مثل نسیم سحر

پرده های اتاقت را …!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

ﺩﻳﮕﺮ ﺩﻳﺮ ﺍﺳﺖ!

ﺧﻴﻠﯽ ﺩﻳﺮ!

ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﺎﺩﺕ ﺑﻴﺎﻓﺘﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ …

ﺩﻳﮕﺮ ﺩﻳﺮ ﺍﺳﺖ!

ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ

ﺩﻳﮕﺮ ﺩﻳﺮ ﺍﺳﺖ !

ﻭ ﺩﻳﺮ ﻳﻌﻨﯽ ﺣﺎﻻ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ

ﺣﻀﻮﺭﺕ

ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ …

ﺩﻳﺮ ﻳﻌﻨﯽ ﺣﺎﻻ

ﻛﻪ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﺑﯽ ﺗﻮ,

ﺩﻳﺮ ﺁﻣﺪﯼ !

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

قــــــرن هاست

جستجوگـــر آدم هستــم

تا لــذت خـــوردن یک سیب ســرخ را

با او تجــربه کنــــــــــم

قرن هاست …

مشکل از مـــ ـــن نیست

نه مــــن

نه سیب ســرخ

نه شیــــطان

تـــــــ ـــــو نایاب شـــده ای آدم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

زندگی را باید از گرگ آموخت و بس

گرگ با همنوعانش شکار میکند

خو میگیرد زندگی میکند

ولی چنان به آنان بی اعتماد است که شب هنگام خواب با یک چشم باز میخوابد

شاید گرگ معنی رفاقت را خوب درک کرده است…

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

آدمها دست به دست هم می دهند…

دو دسته می شوند…

آنها که نمی فهمندت…

آنها که نمی پذیرندت…

و بعد تو محکوم می شوی به نقص…

گوشه گیری…

به سیگار و فنجان قهوه ی تلخِ روی میــــز…!

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی :هواپیما .قطار.کشتی

تا یک لقمه بیشتر بخورم

یادت هست مادر؟ شدی خلبان ملوان لوکوموتیوران.

میگفتی بخور تا بزرگ بشی!

ومن عادت کردم هرچیزی را بدون آنکه دوست داشته باشم قورت بدهم …!

حتی بغض های نترکیده ام را …!

منبع:لایف اس ام اس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.